يكى از شبهاتى كه با عقيده ى مهدويت مطرح است، وجود روايت هاى ضعاف يا مجاهيلى است كه در تراث مهدويت به چشم مى خورد . گاه گفته مى شود كه مؤلفين اين تراث با ذوق خود، هر حديثى را جمع نموده اند، بى آن كه در صحت يا ضعف آن ها تاملى كرده باشند .
نويسنده ى معاصر «عبدالرسول لارى » معروف به (احمد الكاتب) در كتاب خود در اين باره مى نويسد: «نزد قدماء اخباريين، اين چنين معروف بوده كه هر روايتى را بدون بررسى در سند آن اخذ مى نمودند، ولى بعد از آن، حركت جديدى پديد آمد و بين روايات تميز داده مى شد تا زمانى كه حركت اصوليين پديدار گشت و اخبار را به دسته هاى مختلف از قبيل: صحيح، حسن، قوى، ضعيف تقسيم نمودند . ولى اين تطور و حركت، شامل روايت هاى تاريخى را كه حول موضوع ولادت امام دوازدهم هم مطرح بوده، نگرديد» . (1)
وى در جاى ديگرى از كتاب خود مى نويسد: «من معتقدم كه خواننده ى عادى، احتياجى ندارد كه خود را به زحمت انداخته و علم درايت و روايت را فراگرفته تا بتواند روايت هاى تاريخى را كه در رابطه با ولادت امام محمد بن الحسن العسكرى (عج) وارد شده، بررسى نمايد و يا اين كه از علماى متخصص در تاريخ بوده باشد; زيرا مؤلفين اين كتب كه مجموعه ى اين نوع روايت ها را جمع كرده اند، خود را از ابتدا راحت نموده و گفته اند كه ما اثبات وجود امام دوازدهم را از طرق فلسفى - نظرى مى نماييم و احتياجى به روايت هاى تاريخى نداريم و اگر چنان چه توجهى به آن ها مى نماييم، از باب تاييد است . . .» سپس مى گويد: «اعتقاد من بر اين است كه اينان از باب اين كه شخص غريق به هر شيئى دسترسى پيدا نمود اخذ مى كند، هر روايتى را جمع نموده اند و الا خود از هر كس ديگر آگاه تر به ضعف اين رواياتند . . . .» . (2)
ما در اين مقاله ى مختصر، اشكال مطرح شده را در دو بخش مورد بحث و مناقشه قرار مى دهيم:
1- بررسى منابع حديثى و مصادرى كه عمدتا تراث مهدويت در آن ها وارد شده است و نيز بيان مبنا يا مبناهايى كه مؤلفين آن كتب در جمع آورى احاديث براى خود در نظر گرفته اند .
2- توجيه مجموعه ى احاديثى كه درباره ى ولادت امام مهدى (عج) در مجموعه هاى حديثى وارد شده است با در نظر گرفتن اين كه در ميان آن ها، ضعاف و مجاهيل نيز وجود دارد .