نقد و تحلیل دیدگاه های متصوفه درباره حدیث

ابراهیم دهقان ‏زاده

نسخه متنی -صفحه : 5/ 4
نمايش فراداده

صلح كل

يكى از اعتقادات مهم صوفيان «صلح كل» است بدين معنا كه آنان هيچ دين و مذهب و آئينى را غلط نمى‏شمارند و هيچ كدام را بر ديگرى امتياز نمى‏دهند در نظر آنان ديانت اسلام با بت‏پرستى يكى است و كعبه و ميخانه و صمد و صنم يكى است و صوفى پخته، هيچ وقت ناظر به اين نيست كه انسان پيرو چه مذهبى است يا صورت عبادت او چيست؟

آن‏ها اختلاف مذاهب را اختلاف در رنگ و صورت مى‏شمارند و معتقدند كه وابستگى به مذهبى خاص، مانع و حائل در راه وصول به حق است لذا مى‏گويند: صوفى موحد باشد و ابن الوقت و موحّد و لامذهب و قلندر يك معنا است. يا مى‏گويند: صوفى موحد است، موحد غير محدد است، مذهب در حدّ است و او رو به بى‏حدى است پس در مذهب نباشد![15]

به نظر ما اشكالات فراوانى به اين نوع نگرش و طرز تفكر وارد است؛ زيرا چنين اعتقادى هم با آياتى از قرآن مجيد مخالفت دارد و هم با بسيارى از احاديث منقول از ائمه(ع) منافات دارد.

اگر هر گونه دين و مذهبى موجه محسوب شود و ديانت اسلام با بت پرستى يكى باشد و لازم نباشد كه انسان پاى بند دين و مذهب خاصّى باشد و تنها موحّد بودن و وصول به حقيقت كافى باشد، پس تكليف اين همه عبادات و تكاليف شرعى كه در دين اسلام مقرّر گشته است و سرباز زدن از آن‏ها مساوى با داخل شدن در عذاب الهى است چه مى‏شود؟ و يا تكليف اين آيه كه مى‏فرمايد: «ان الدّين عند اللّه‏ الاسلام»[16] و آيه ديگر كه مى‏فرمايد: «و من يبتغ غيرالاسلام دينا فلن يُقبل منه و هو فى الاخرة من الخاسرين»[17]چه مى‏شود؟ اگر اعتقادات همگان از خداپرست و بت‏پرست، مشرك و متدين يكى است و هيچ تفاوتى با يك ديگر ندارند و معتقدان هر دين و مذهبى بايد محترم شمرده شوند و بايد با همه صلح كل باشيم، پس غرض از ارسال رسل و انزال كتب چه بوده است؟ و آياتى كه دستور قتال با مشركان را داده است، چگونه توجيه مى‏شوند؟ به نظر ما خداوند متعال صلح كل‏طلبى را در آيات زيادى مردود اعلام كرده و در آيه‏اى فرموده است: «وقاتلوهم حتى لا تكون فتنة و يكون الدين كله للّه‏»[18]

اين كه گفتيم چنين اعتقادى با احاديثى از معصومين(ع) نيز منافات دارد و گرايش به اين نوع تفكر در حقيقت مطرود ساختن اين روايات محسوب مى‏شود؛ به دليل اين است كه رسول خدا(ص) در حديثى مى‏فرمايند: «انى اخاف عليكم استخفافا بالدين؛[19]بر شما مى‏ترسم از اين كه دين (منتخب) الهى را سبك شمرده و خوار بداريد.»

اميرالمؤمنين على(ع) (در اين كه راه راست يكى است) مى‏فرمايند: «ما اختلفت دعوتان الاّ كانت احديهما ضلالة؛[20] آن گاه كه دو نفر در برابر هم به تبليغ پرداختند به طور حتم يكى از آنان گمراه است.»

با اين وصف آيا مى‏توان گفت هر كس در هر مذهب و مكتبى كه باشد و با هر اعتقادى كه زندگى كند در راه راست قدم برمى‏دارد و از اهل نجات خواهد بود؟

على(ع) از كسى كه سر مويى از حق تخلف كند به تنگ آمده مى‏فرمايد: «ولعمرى ما علىَّ من قتال من خالف الحق و خابط الغىّ من ادهان و لا ايهان؛[21] به جان خودم سوگند كه در جنگيدن با كسى كه مخالفت حق كرده و در راه ضلالت و گمراهى قدم نهاده است مسامحه و سستى نمى‏كنم.»

واقعا ما نمى‏دانيم صوفيان على رغم اين كه خود را از پيروان واقعى آن حضرت مى‏شمارند، چگونه دم از صلح كل بودن مى‏زنند در حالى كه آن بزرگوار و فرزندان گرامى‏اش لحظه‏اى حاضر به پذيرفتن حكومت ناحق نبودند و با زبان و قلمشان و در صورت امكان با جان‏هايشان عليه حاكمان گمراه متظاهر به اسلام مبارزه مى‏كردند.

به هر حال بنا به اعتقاد صوفيان امام حسين(ع) نبايد با جرثومه فساد كه ظاهرا خليفه مسلمين هم بود به مخالفت برمى‏خاست؛ چرا كه اسلام، صلح كل است و عقيده هر گمراهى را محترم مى‏شمارد! البته چنين اعتقادى از كسانى كه لعن يزيد و ابليس را جايز نمى‏دانند[22]دور از انتظار نيست.

فصل پنجم نگاهى اجمالى به ديدگاه‏هاى ائمه معصومين(ع) و احاديث منقول از آن بزرگواران درباره تصوف و صوفيان دارد كه جهت اختصار و حسن ختام اين چكيده را به دو كلام از سخنان آنان مزيّن مى‏كنيم: