دومين ميزان مهم ارزيابي حديث، موافقت يا مخالفت مضمون آن با احكام قطعي عقل و فطرت است.
اسلام، دين فطرت، منطق و عقل است. از ديدگاه اين آيين آسماني، عقل، حجت دروني خداوند متعال براي بشر است.[6] بنابراين، سخني را كه بر خلاف حكم روشن و قطعي عقل باشد، نميتوان به پيشوايان بزرگ اسلام نسبت داد.
البته بايد توجه داشت كه اين سخن، بدان معنا نيست كه هر چه عقل از درك حقيقت آن ناتوان ماند، از اسلام نيست (چرا كه عقل با آن كه وجود حقايق غيبي را اثبات ميكند، از درك كنه آن عاجز است)؛ بلكه بدان معناست كه اگر عقل بطلان قطعي سخني را كشف كرد، معلوم ميشود كه انتساب آن به پيشوايان اسلام، حقيقت ندارد. سخن ديگر، در آموزههاي ديني، فوق عقل هست ، اما ضد عقل نيست و آنچه ضد عقل و فطرت به اسلام نسبت داده شود، واقعيت ندارد. اين روايت از رسول گرامي اسلام، اشاره به اين معيار است:
اذا سمعتم الحديث عني تعرفه قلوبكم و تلين له اشعاركم و ابشاركم، و ترون أنه منكم قريب؛ فأنا أولادكم و به و اذا سمعتم الحديث عني تنكره قلوبكم و تنفر منه أشعاركم و أبشاركم، و ترون أنه منكم بعيد؛ فأنا أبعدكم منه[7].
هرگاه حديثي از من شنيديد كه دلهايتان آن را ميشناسد و شعور و احساستان در برابر آن خاصع است و احساس ميكنيد به شما نزديك است، من بدان از شما سزاوارترم و اگر حديثي را از من شنيديد كه دلهايتان آن را انكار ميكند و شعور و احساستان از آن نفرت دارد و احساس ميكنيد از شما دور است، من از شما بدان دورترم.
در اين جا اين سؤال مطرح است كه: سخن بر خلاف عقل را قطعاً نميتوان به پيامبر اسلام و اهل بيت او نسبت داد؛ اما آيا ميتوان گفت؛ هر سخني كه موافق عقل و فطرت است، از آنان صادر شده است؟
در اين جا نيز پاسخ منفي است؛ اما ميتوان گفت كه هماهنگي با فطرت و عقل، قرينهاي است بر صحت انتساب كه در كنار قرائن ديگر ميتواند براي پژوهشگر، موجب ظن و يا اطمينان به صدور گردد.
معيارهايي كه ذكر شد، اصليترين موازين ارزيابي متن حديث است. ساير قرائني كه ميتوانند به پژوهشگر در اين زمينه كمك كنند، مانند: موافقت يا مخالفت با مباني مسلم اسلام يا با ساير احاديثي كه به گونهاي صحت يا عدم صحت آنها احراز شده است، همچنين قوت يا ضعف متن، در حقيقت به معيارهاي گذشته باز ميگردند در اين جا اشاره به چند نكته ضروري است.
نكته اول: معيارهاي ارزيابي حديث، عموماً دلايل و قرائن عقلي است و آنچه در روايات در اين زمينه آمده، ارشاد به حكم عقل است.
نكته دوم: اطمينان به صدور يا عدم صدور حديث از طريق ارزشيابي متن، ميتواند بر پايه يك قرينه يا مجموعه قرائن حاصل گردد و چه بسا قرائن، موجب ظن به صدور يا عدم صدور گردد.
نكته سوم : در دانشنامه ميزانالحكمة، از يك سو تلاش شده احاديثي كه مجعول بودن آنها مقطوع يا مظنون است، نبايد و از سوي ديگر، پژوهشگر بتواند در ابواب مختلف، نوعي اطمينان به صدور پيدا كند؛ اما مسئووليت تك تك احاديث با مصادر آنهاست.