تفصيل سخن در اين باره، به خواست خداي متعال در عنوان «الحديث» خواهد آمد.[3] اما از آن جا كه در دانشنامه ميزانالحكمة، به استثناي موارد خاصي كه به ارزيابي سند ميپردازيم، معيار انتخاب احاديث، ارزيابي متن آنها بوده است ، لازم است در اينجا اشاره كوتاهي به مهمترين معيارهاي نقد و ارزيابي متن حديث داشته باشيم:
موافقت يا مخالفت با قرآن
يكي از مهمترين معيارهاي قبول و يا رد حديث، موافقت يا مخالفت آن با قرآن است. بديهي است كه پيامبر اسلام و اهل بيت آن بزرگوار، چيزي برخلاف قرآن نميگويند. در اين باره از آن حضرت روايت شده است كه فرمود: ما جاءكم عنّي يوافق كتاب الله فأنا قتله، و ما جاءكم يخالف كتابالله فلم أقله[4]. آنچه از من به شما رسد كه با قرآن موافقت ميكند، من آن را گفتهام و آنچه به شما رسد كه با قرآن مخالفت ميكند. من نگفتهام. امام صادق (ع) نيز ميفرمايد: كل شيء مردود الي الكتاب و السنة، و كل حديث لايوافق كتاب الله فهو زخرف[5]. هر چيزي به كتاب و سنت باز ميگردد و هر حديثي كه با كتاب خدا موافقت نكند، زخرف باطل است. نكته قابل توجه در اين جا اين است كه: مخالفت حديثي با قرآن، دليل قطعي بر مجعول بودن آن است؛ اما آيا موافقت حديثي با قرآن را ميتوان دليل قطعي بر صدور آن دانست؟ از نظر منطقي پاسخ اين سؤال، منفي است؛ زيرا اجمالاّ قطع داريم كه هر سخني كه با قرآن هماهنگ است، حديث نيست. بنابراين، ممكن است مقصود از جمله «ما جاءكم عني يوافق كتاب الله فأنا قتله» اين باشد كه هر حديثي كه مضمونش در چارچوب اصول و مباني قرآن است، قابل قبول است و نسبت دادن آن به پيامبر اسلام از باب تطبيق كلي بر مصاديق آن، مانعي ندارد. همچنين موافقت با قرآن، قرينهاي بر صحت انتساب است.