علم رجال، دانشي است كه در آن، شناخت راويان حديث و ويژگيهاي آنان كه در قبول يا رد حديث مؤثر است، مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد و آشنايي با آن براي پژوهشگر، ضروري است.
علم درايه
علم درايه، دانشي است كه خصوصيات سند[2]، مانند: اتصال، انقطاع، صحت، ضعف، اسناد، ارسال و يا خصوصيات متن، مانند اينكه نصّ است و يا ظاهر، مجمل است يا مبين، و محكم است يا متشابه، مورد بررسي قرار ميگيرد. آشنايي با اين علم نيز براي پژوهشگر علوم حديث، ضروري است.
تخصص در ارزشيابي متن
علم رجال، پژوهشگر را با ويژگيهاي يكايك راويان آشنا ميكند و علم درايه، ميزان صّحت و سقم سند و نيز چگونگي دلالت حديث را مشخص مينمايد. سؤال مهم در اينجا اين است كه آيا با تكيه بر اين دو دانش ميتوان سخني را که استناد آن به اهل بيت(ع) از طريق تواتر ثابت نيست، به طور قطعي به آنان مستند كنيم يا صدور آن را نفي نماييم؟ به سخن، ديگر، آيا صّحت سند حديث، دليل صدور قطعي آن و ضعف سند، دليل عدم صدور قطعي آن است يا خير؟ بيترديد، پاسخ هر دو مورد، منفي است. ممكن است سند صحيح باشد، ولي متن صادر نشده باشد و راوي و يا ناسخ، خطا كرده باشند، يا سند، ضعيف باشد، اما متن صادر شده باشد. البته حجيّت حديث صحيح و عدم حجيّت حديث ضعيف در مسايل فقهي، موضوع ديگري است كه در اين جا مورد بحث نيست. سؤال مهم ديگري كه در اين جا قابل طرح است، اين است كه: آيا احاديثي كه از نظر سند ضعيفاند يا قوت لازم را ندارند، بايد كنار گذاشته شوند و از منابع روايي حذف گردند؟ پاسخ اين سؤال نيز منفي است؛ زيرا با توجه به اين كه ضعف سند، دليل عدم صدور نيست، با حذف احاديثي كه از جهت سند دچار مشكلاند، جامعه از بخش عمدهاي از رهنمودهاي پيامبر اسلام و اهل بيت(ع) در زمينههاي مختلف فرهنگي محروم خواهند شد. و آخرين پرسش در اين زمينه اين كه: آيا احاديثي را كه دچار ضعف سندند، ميتوان به عنوان رهنمودهاي پيشوايان اسلام به جامعه عرضه كرد؟ پاسخ اين سؤال هم منفي است؛ زيرا با عنايت به سرگذشت تأسف بار تاريخ تدوين حديث و احاديثي که به دست سياستبازان تاريخ اسلام ساخته شدهاند، عرضه خام متوني (نصوصي) كه اعتبار لازم را ندارد، نه تنها سودمند نيست، بلكه كاري بس خطرناك است. بنابراين، احاديثي را از نظر سند ضعيفاند، نه ميتوان به طور مطلق پذيرفت و نه ميتوان آنها را به طور مطلق، رد كرد. البته راه سومي وجود دارد و آن ارزشيابي اين گونه احاديث است، كه بايد گفت: نه تنها اين گونه احاديث، بلكه احاديثي كه از صّحت سند برخوردارند نيز نياز به ارزيابي دارند؛ زيرا اشاره كرديم كه صّحت سند، دليل قطعيت صدور نيست. · يکي از مهمترين معيارهاي قبول يا رد حديث ، موافقت و يا مخالفت آن با قرآن است. از حضرت رسول (ص) روايت شده است : « آنچه از من به شما ميرسد که با قرآن موافقت ميکند، من آن را گفتهام و آنچه مخالفت ميکند، من نگفتهام.» چه بسا كه پژوهشگر توانا در ارزيابي حديثي كه از نظر سند صحيح است، به اين نتيجه برسد كه صدور نيافته، يا به گونهاي ديگر صادر شده، يا معنايي جز آنچه ظاهر يا صريح آن است، دارد و به عكس، معتقد شود حديثي كه از نظر سند ضعيف است، صادر شده است. همچنين ممكن است نتيجه ارزشيابي متن، قطعيت صدور، يا اطمينان، يا ظن به صدور، يا عكس آن باشد.