علم رجال و مسأله توثیق

محمدباقر بهبودی

نسخه متنی -صفحه : 8/ 3
نمايش فراداده

اينك گفته‌اند و نوشته‌اند «ابراهيم بن هاشم» اولين استادي است كه حديث كوفيان را در قم پخش و منتشر كرده است «به معناي آن نيست كه تنها حديث كوفيان را تحصيل كرد و به قم آمد، بلكه بايد گفت و نوشت كه ابراهيم بن هاشم رشته‌هاي مختلف حديث را از همه جا و اينجا و آنجا تحصيل كرد و سپس به قم آمد تا عاصمه قم را از حيث حديث اهل بيت غني سازد: او بعد از تحصيل حديث كوفيان امثال ابن محبوب به بغداد رفت و حديث بغداديان را از هر كسي كه در آنجا صاحب كتاب و دانش بود فرا گرفت، بي‌آنكه فرقي ميان ابراهيم بن اسحاق احمري با ابن ابي عمير ازدي بگذارد. در سفر بصره محضر جماعتي را درك كرد و از جمله در ملازمت حماد بن عيسي بالاترين دستاورد فقهي را در رشته نماز و زكات بر مسموعات خود افزود و از مشايخ شام و عراق و كاشان و اصفهان و اهواز و ري و نيشابور و همدان و كرمان و … هر كه هر جا بود، بهره‌ها گرفت و هم اينك در حدود هفت هزار حديث فقهي و كلامي و تاريخي او در كتابهاي مذهبي موجود است و در كثرت استاد و كثرت احاديث كسي به پاي او نرسيده است.

مي‌گويند: عجب است كه مي‌بينيم ابراهيم بن هاشم عهد چهارتن از امامان مذهب را درك كرده است ولي با وجود اين شخصا از اين بزرگواران حديثي روايت نكرده است، جز سه چهار حديث و اين كاملا بر خلاف انتظار است.

اما بايد به اين نكته توجه داشت كه شيعيان بعد از عهد امام باقر «ع» و امام صادق «ع» و خصوصا بعد از امام موسي بن جعفر عليهم‌السلام، نياز چنداني به شرفيابي و سماع حضوري احساس نمي‌كردند چرا كه از يك طرف دسترسي به امامان مشكل شده بود و از طرف ديگري با وجدان قاطع مشاهده مي‌كردند كه در مسائل فقه و معارف مذهب چيزي كم و كسر ندارند و در هر بابي از مسائل مذهبي كه وارد بحث و نظر مي‌شوند، نصوص كافي در اختيار دارند، آنهم با اين پشتوانه مطمئن كه امام باقر«ع» به هنگام وفات خود به فرزندش امام صادق «ع» وصيت كرد كه در تربيت و تعليم شاگردانش تلاش كند و امام صادق (ع) قول داد و تعهد كرد كه در تربيت شاگردان پدر بكوشد تا آن حد كه اگر يك تن از فقهاي شيعه تنها و منفرداً در شهري اقامت گزيند چنان غني و بي‌نياز باشد كه از ديگران كسب تكليف ننمايد (رك: صحيح كافي حديث 104) و طبيعي است كه امام باقر (ع) انتظار بيجايي از فرزندش امام صادق (ع) نداشته باشد و امام صادق (ع) صرف نظر از مقام امامت و عصمت ـ تعهد بي موردي را تقبل نكرده باشد.

ساده‌ترين نمودار اين تعهد آن است كه امام صادق (ع) به ابان بن عثمان مي‌گويد: ابان بن تغلب از من سي‌هزار حديث علمي سماع دارد، كافي است كه مسموعات او را دريافت كني و از من روايت نمايي (فهرست ابن النجاشي ص 12) و براي اين بود كه بزرگان مذهب همگان بعد از امام صادق (ع) به جمع‌آوري مواريث آنان پرداختند و از جمله حسن بن محبوب همه مسموعات خود را از همه مشايخي كه محضرشان را درك كرده بود، يكجا در كتابي تدوين كرد و نام آن را المشيخه نهاد.در ميان مشايخ او شصت تن از شاگردان امام صادق (ع) نام آورند.

با توجه به اين نمودار عملي، طبيعي است كه ابراهيم بن هاشم نيز مانند ساير معاصرين خود از ملازمت حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) و بالاخص از ملازمت امام هادى (ع) و امام عسكري(ع) كه در سامرا تحت نظر بودند چشم بپوشد و به جمع‌آوري ميراث بي‌خلل امامان پيشين بپردازد. بد نيست به اين آماري كه از كتب اربعه بدست آمده است توجه كنيم. احاديثي كه از امام مجتبي (ع) و سيد‌الشهدا (ع) در دست داريم رقم بيست را كامل نمي‌كند و احاديثي كه از امام سجاد (ع) داريم شايد به حدود صد نرسد.احاديث امام باقر (ع) و امام صادق (ع) از ده هزار تجاوز مي‌كند كه بيشتر از آن از امام صادق (ع) روايت شده است.

از امام كاظم (ع) در حدود 1200 حديث از امام رضا (ع) 500 حديث از امام جواد (ع) و امام هادي (ع) و امام عسكري (ع) هر يك كمتر از صد حديث در دست داريم. احاديثي هم كه از امام هادي (ع) و امام عسكري (ع) روايت مي‌شود به صورت مكاتبه و توقيع است نه سماع و شرفيابي حضوري و اين خود مي‌تواند نموداري از شاخص تقيه و جو اختناق باشد.

شيخ طوسي در فهرست خود مي‌نويسد:« اصحاب ما نوشته‌اند كه ابراهيم بن هاشم به شرف ملاقات حضرت رضا (ع) واصل شده است» ظاهر اين عبارت نشان مي‌دهد كه شيخ طوسي نمي‌خواهد ملاقات و سماع را اعلام كنند بلكه مي‌خواهد اصل ديدار و امكان ملاقات را تأييد كند گرچه در يك مجلس عمومي رخ داده باشد چنانكه صاحب بشاره المصطفي شرفيابي ابراهيم بن هاشم را در ضمن يك مجلس وعظ و ادب به حضور امام رضا (ع) روايت كرده است و گرنه شيخ طوسي بهتر از ما مي‌دانسته است كه ابراهيم بن هاشم در مسائل فقهي و كلامي از حضرت رضا عليه‌السلام روايتي ندارد.

ملاقات ابراهيم بن هاشم با ابوجعفر ثاني امام جواد عليه‌السلام شواهد بيشتري دارد و در برخي از آن شواهد تاريخ ملاقات را به سال 204 و 205 هجري معين مي‌كند. كه امام جواد (ع) نه ساله و يا ده ساله بوده است. از جمله كليني در كتاب كافي ج 1 ص 496 مي‌نويسد: «ابراهيم بن هاشم مي‌گفت: «جماعتي از فقهاي شيعه از بلاد مختلف به مدينه آمدند و از امام جواد (ع) اجازه حضور طلبيدند و بعد از شرفيابي از «سي‌هزار مسئله شرعي» سئوالاتي مطرح نموده او را امتحان كردند و پاسخ درست شنيدند. امام جواد (ع) در آن زمان ده ساله بود. اين شرفيابي را مرحوم مجلسي در كتاب بحارالانوار ج 50 ص 93 به نقل از منابع ديگر هم درج كرده است. ابن شهر آشوب هم در كتاب مناقب ج 4 ص 384 ط قم مي‌نويسد: «ابراهيم بن هاشم مي‌گفت: من براي جمعي از شيعيان از ابوجعفر جواد اجازه شرفيابي طلبيدم و آن سرور اجازه شرفيابي مرحمت كرده شيعياني كه از اطراف و اكناف بلاد شيعه به حضور آمده بودند در يك نشست از «سي‌هزار مسئله شرعي» سئوالاتي مطرح نمودند و پاسخ درست گرفتند. در آن سال امام جواد عليه السلام ده ساله بود.»