نقد تحلیلی در روایات تفسیری از دیدگاه علامه طباطبایی

کمال صحرایی اردکانی

نسخه متنی -صفحه : 10/ 7
نمايش فراداده

3-2- بهره‌گيري از سياق

سياق در اصطلاح اهل ادب به طرز جمله‌بندي كه برگرفته از چينش و نظم خاص كلمات است گفته مي‌شود به گونه‌اي كه گاهي افزون بر معناي هر يك از كلمه‌ها و سپس معناي جمله، معنايي ديگر را نيز براي جمله به همراه آورند.[21] علامه طباطبايي از سياق به نحوه گسترده‌اي در الميزان بهره برده است. برخي از اين موارد به قرار زير است:[22]

1- كشف معاني بعضي الفاظ قرآن

2- كشف معاني و روشن شدن مقصود آيات

3- قبول و يا رد روايات

4- ترجيح آراي برخي از مفسرين بر يكديگر

5- شناخت آيات مكي و مدني

6- ترجيح بعضي از قرائت‌ها بر قرائت ديگر.

از آنجا كه بحث اين مقاله پيرامون ديدگاه علامه در نقد و بررسي روايات تفسيري است از دلالت سياق يك نمونه در رد روايات از تفسير الميزان ارائه مي‌گردد:

در اولين بحث روايتي از تفسير سوره احزاب با اشاره به برخي از روايات مي‌نويسد: «درباره سبب نزول اين بخش از آيات روايات ديگري رسيده است ولي چون با سياق آيات بيگانه است از آنها صرف‌نظر نموديم.»[23]

4-2- بهره‌گيري از عقل

نيروي عقل و قوه تفكر مهم‌ترين شاخصه انسان از ساير حيوانات است. متون ديني آكنده از فراميني است كه انسانها را به پيروي و استفاده بهينه از اين موهبت الهي فرامي‌خواند. علامه طباطبايي اظهار مي‌دارد كه بيش از سيصد آيه در قرآن وجود دار دكه مرد مرا به تفكر، تذكر يا تعقل دعوت مي‌كند يا اين كه به نبي اكرم (ص) برهاني را براي اثبات حق يا رد باطل ارائه مي‌دهند.[24]

علامه طباطبايي ادراك عقلي را همان راه فكر صحيحي مي‌داند كه قرآن به آن توصيه كرده است و هيچيك از انسانها در آن نزاع و اختلافي ندارند و اگر اختلاف و نزاعي هم فرض شود از قبيل مشاجره در بديهيات بوده و برگشت آن به عدم تصور درست معناي آن توسط طرفين نزاع يا يكي از آنهاست. از اينجاست كه علامه بهترين روش تفسير قرآن را چنين معرفي مي‌كند:

«تفسير آيه با استمداد از تدبر و استنطاق معني آيه از مجموع آيات مربوطه و استفاده از روايات در مورد امكان.»[25]

استفاد هاز عقل و استدلال صحيح عقلي و بهره‌گيري از بديهيات وضروريات عقلي در نقد و بررسي روايات تفسيري در تفسير الميزان فراوان است. به يك نمونه به اجمال اشاره مي‌شود: علامه طباطبايي به روايتي اشاره مي‌كند كه در آن خدا رسولان را در زماني كه انسانها در صلب مردان و رحم زنان بودند ارسال فرمود و هر كس در آنجا آنان را تصديق كرد بعداَ هم تصديق كرد. آنگاه در تحليل روايت آورده است:

«ظاهراَ روايت اين است كه بعثت انبياء وابستگي به نطفه‌هايي داشته است كه در صلبها و رحمها قرار دارد و اين نطفه‌ها زنده و عاقل و مكلفند. ولي همانطور كه در آيه «ذر» گفتيم چنين چيزي با بداهت ]عقلي [ رد مي‌كند.»[26]