تشیع امامی و زیدی در ایران

ویلفرد مادلونگ؛ ترجمه: رسول جعفریان

نسخه متنی -صفحه : 11/ 7
نمايش فراداده

يکي از شاگردان بي شمار عياشي ابو­عمر و محمد بن عمر کشي - يا کشي - از شهر «کش» در ماوراءالنهر بود. کتاب وي درباره محدثان شيعي مي­­بايست توسط شيخ طوسي با حذف مدخلهايي که اندکي بعد از عامه شناخته شدند مورد تهذيب قرار مي­گرفت.

تا اين کتاب بتواند از جمله چهار کتاب رجالي اصلي شيعه دوازده امامي اصيل در­آيد.[28]

يکي ديگر از شاگردان عياشي ابو­نصر احمد­بن يحيي سمرقندي است که بنا به گفته طوسي وي براي عامه [که محتملاً در اينجا مقصود از آن حنفيان هستند] بر مذهب آنان و براي حشويه و شيعه نيز بر اساس مذهبشان فتوا مي داد[29] روشن نيست که مدرسه عياشي تا چه زماني دوام آورده است.

حضور شيعه از آغاز قرن سوم به کمک القاب محدثان و متکلمان امامي منسوب به بلخ، کاشان، قزوين، گرگان و آمل طبرستان توسط محدثان اوليه امامي مشخص مي­شود. شهر طوس به ظن قوي پايگاه براي جامعه امامي بوده آن هم از زماني که امام هشتم علي­الرضا[ع] در سال 203 در آنجا مدفون شد.

اما اين حضور البته تا قرن چهارم چندان قابل توجه نبوده است حضور جامعه امامي تا قرن چهارم چندان در بيهق (سبزوار) به همين قرن باز مي­گردد اسامي شهر­هاي ديگري که اهميت کمتري براي تاريخ متقدم شيعه دارد مي تواند به آنها افزوده شود.

اولين سلسله دوازده امامي ايراني «باونديان» حاکم در مازندران در دوره سلجوقي بودند که به عنوان حمايت­کننده و پناه دهنده به عالمان امامي عمل مي­کردند. حداقل برخي از افراد به عالمان امامي عمل مي­کردند. حداقل برخي از افراد اين سلسله در قرن چهارم، زماني که حاکميت آنان محدود به مناطق کوهستاني بود، شيعه دوازده امامي بوده­اند در حالي که در آغاز آن قرن اين سلسله، سنيان راسخي بودند.[30]

برخي مواقع آل­بويه به عنوان نخستين سلسله شيعه دوازده امامي ايراني به شمار مي­آيند کساني که در آغاز بيشتر زيدي بوده و بعد از مدتي درصدد حمايت از معتزله و شيعه برآ­مدند بدون آنکه با شاخه خاصي از آنها بيعت کنند. بدين ترتيب تشيع دوازده امامي تا بيش از پيروزي مغولان در بيشتر سرزمين ايران بخوبي استقرار يافته بود. البته غلبه آن بسيار محدود بوده و جز قم تنها در شهر­ها و مناطق بسيار کوچک تسلط داشت.

روي هم رفته شيعه اقليتي را در يک کشور سني تشکيل مي­داد اين وضعيت در دوره مغول و نيز دوره تيموري و با وجود توسعه محدود محلي تشيع تغيير جوهري نيافت. در زمان بر آمدن صفويان، مشهد ،مقدس­ترين آستانه شيعي در ايران بطور غالب شهري سني بشمار مي­رفت.[31] سرانجام تشيع دوازده امامي به وسيله اراده حکومتي بر ايران حاکميت يافت. اين مذهب با عمومي شدن و انتشارش در ميان مردم خود را بر حکومت تحميل نکرد.

زيديه

فرقه ديگر شيعه که برخاسته از قيام زيد بن علي (م 122) در کوفه بود اندکي بعد ايران را تحت نفوذ خود قرار داد، و در قياس با مذهب اماميه بيشتر در حاشيه قرار داشت. زيديان، پشتيبانان قيام وي، به ضرورت سياست نظامي خود را حفظ کردند اما در بعد مذهبي موضع ميانه­روي مسلطي در ميان شيعيان کوفه متقدم وجود داشت. آنها نظريه­اي را در باب امامت پروريدند که در جهاتي با نظريه اماميه متفاوت بود.

زيديه نه نظريه خط وراثتي را در ميان امامان پذيرفتند و نه نظريه عصمت الهي آنان را در مصون بودن از خطا و گناه افزون بر اين معتقد بودند که هر فردي از سادات حسني يا حسيني که بر اساس آموزه­هاي مذهبي شايستگي داشته­ باشد مي­تواند با قيام بر ضد حاکمان نامشروع، ادعاي امامت کند در اين صورت مي­توان با او بيعت کرده و مورد حمايت مؤمنين قرار گيرد. بنابراين مي­تواند دوره اي طولاني وجود داشته ­باشد که امام مشروع زيدي در آن حضور ندارد. در زماني که فرد علوي مدعي امامت و داراي شايستگي بالايي از لحاظ دانش مذهبي وجود نداشته­­ باشد، زيديان بيشتر از حاکمان علوي صرفاً به عنوان داعي حمايت مي­کنند. کسي که به وسيله يک نظريه قانوني متأخر به عنوان امامي با شايستگي محدود شناسانده شده ­است.[32]

در مسأله محکوم کردن جامعه اسلامي در مقياس اکثريت زيديه در قياس با اماميه افراط کمتري دارند. در حالي که اکثريت آنها با اين مسأله موافقت دارند که پيامبر منصب امامت را به علي، حسن و حسين [عليه­السلام ] اعطا کرده، اما در عقيده به نص و اينکه نصي واضح و غير مبهم در­باره امامت آنان وجود دارد با اماميه مخالفند، علاوه بر اين، اين نص مخفي مي­توانسته فقط با تحقيق روشن شود.