درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی

محمد شفیعی فر

نسخه متنی -صفحه : 287/ 160
نمايش فراداده

مترقى كه جوابگوى احتياجات مادى و معنوى است (نظام اجتماعى)، به رسميت شناخت و از تز و راه مصدق دفاع كرد.

الگوى نهضت آزادى در اين زمينه به طور اساسى، تأليفات مؤسسين آن، مانند بازرگان و طالقانى در باب مباحث دينى است; آيت الله طالقانى مبتكر نگرش نو نسبت به اسلام در ايران بود كه با تعمق در بطن قرآن، نگرش خود را بنا مى كرد، ولى مهندس بازرگان با استفاده از علم جديد وارد مى شد و با طالقانى، تفاوت داشت. با وجود اين، نهضت آزادى را بايد با افكار و انديشه هاى بازرگان شناخت; زيرا محصولِ انديشه ها و عملكرد بازرگان است.(1)

بازرگان كه از دهه 1320 با همكارى در «كانون اسلام» و انجمنهاى اسلامى دانشگاه وارد فعاليتهاى اجتماعى شده بود، تا قبل از كودتاى 28 مرداد، از ورود به عرصه سياست ابا داشت، اما پس از كودتا وارد صحنه سياست شد و پس از محكوم شدن به زندان در سال 1334، به اين نتيجه رسيد كه بايد به تربيت دمكراسى پرداخت و براى فعاليت اجتماعى آماده شد.(2) بازرگان كه از پيروان و طرفداران تز و راه مصدق و جبهه ملى بود و تجربه تلخ شكست نهضت ملى ـ مذهبى را داشت، مكتب فكرى جديدى را در قالب نهضت آزادى بنيان نهاد كه نمود عينى تلفيق مذهب و ناسيوناليسم بود و اين تلفيق، در مرام نهضت آزادى با عنوان «مسلمان، ايرانى و مصدقى» نهفته بود.

1. تلفيق علم و دين;اسلام براى بازرگان به مفهومى كه خودش از راه علم تجربى استنباط و استنتاج كرده بود، مطرح بود. وى تحت تأثير ليبراليسم غربى و انديشه هاى مدرنيسم و با توسل به علم تجربى، سعى داشت بين نهادها و مفاهيم جديد غربى، با تشيع سازگارى و تلفيق ايجاد كند. بر همين اساس، وى را مهمترين چهره پارادايم اصلاح گرى و احياى فكر دينى در نيم قرن اخير ايران دانسته اند.(3) عمده تلاش وى صرف اين شد كه بين مذهب و مقتضيات و الزامات زمانى، سازگارى ايجاد كند.

در اين راستا تلاش وى به طور مشخص، معطوف به آشتى دادن بين دين و علم، و دين و

1. ر.ك به: تقوى، پيشين، صص 207 و 214.

- ervand abrahamian, radical islam: the iranian mojahedin, p.164.

3. رزاقى سياهرودى، پيشين، صص 6 ـ 95، براى مطالعه مفصل راجع به نمودهاى اصلاح طلبى در انديشه بازرگان ر.ك به: تقوى، پيشين، صص 280 ـ216.