درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ناسيوناليسم بود و اغلب كتابهايش نيز در همين راستا نوشته شده است. علم و ناسيوناليسم دو جلوه از حقيقت عقل در عصر جديد بودند كه بازرگان سعى در آشتى آنها با اسلام داشت. به لحاظ تعداد زياد كتابها و مقاله هاى بازرگان در اين زمينه، برخى وى را پربارترين و مؤثرترين نويسنده ادبيات تجدّدطلبى دينى در ايران ناميده اند.(1) بر اين اساس، اسلام به عنوان يك مكتب مترقى، مبارز و پيشرو، مدّ نظر بازرگان بود. مهمترين جنبه اصلاح طلبى انديشه هاى بازرگان كه در بحث ما كاربرد دارد، نگرش به دين در پرتو علم تجربى(2) و آشتى بين دين و ناسيوناليسم است. تحليل علمى و عصرى دين، بدين منظور انجام مى شود كه ثابت كند على رغم فهم علماى سنتى، دين اسلام يك دين عصرى و منطبق با مقتضيات زمان بوده، مطابق هر شرايطى، قابل تطبيق و تحليل است. در همين راستا، وى تلاش زياد مى كند كه صحت و درستى احكام اسلامى را بر مبناى علمى نشان بدهد. وى با توجه به تجربه تحصيل در غرب و آشنايى با اسلام، در صدد برمى آيد تا تعارضى را كه ذهن وى را مشغول كرده بود (تعارض علم و دين)، حل كند. با اين هدف و مقصود است كه كتاب راه طى شده را مى نويسد و سعى دارد نشان دهد كه راهى را كه بشر با پاى عقل خود مى رود، همان راهى است كه انبيا نشان داده اند(3) و در واقع، در تداوم همان راه است و اين هماهنگى و همسويى به نظر وى، ناشى از هدف واحد آن دو; يعنى حقيقت جويى است. اين كتاب كه در واقع مهمترين كتاب بازرگان و مبين اصول فكرى اوست، حاكى از آن است كه بشر به بسيارى از چيزهايى كه انبيا از راه وحى آورده اند، از طريق تجربى و عقلى رسيده است. به عبارت ديگر، با پيشرفت علم و تكامل بشر، انسان كار ويژه انبيا را هم انجام خواهد داد و بى نياز از وحى خواهد شد و در واقع، علم جاى وحى را خواهد گرفت.(4) در كتاب مطهرات در اسلام(5) نيز مى كوشد از طريق علم بيوشيمى و با كمك قوانين فيزيك و شيمى و فرمولهاى رياضى، احكام طهارت آب كر را ثابت كند.