2. منابع خارجى - درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی - نسخه متنی

محمد شفیعی فر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. منابع خارجى

تحقيق هاى انجام شده در خارج على رغم داشتن مبانى نظرى روشن، به دليل عدم درك ماهيت انقلاب اسلامى و بيگانگى صاحبان اين آثار با فرهنگ و بافت اجتماعى ملت ايران از دستيابى به حقيقت محروم مانده اند. علاوه بر اين، فضاى سنگين افكار عمومى و رفتار سياسى غرب عليه ايران، روى اين تحقيقات سايه افكنده است; غرب در صدد پيداكردن راههايى براى مقابله با انقلاب اسلامى و جلوگيرى از ظهور تجربه اى مشابه ايران در جهان اسلام است و محققين آن اغلب به تحقيق هاى كاربردى مى پردازند و از ماهيت انقلاب اسلامى غفلت مى كنند. بدين لحاظ عمده آثار خارجى در مورد انقلاب اسلامى متأثر از جهت گيرى خصمانه غرب با انقلاب اسلامى است و آثار علمى منصفانه اندكى بين آنها يافت مى شود.

كتاب ها و مقاله هاى تحقيقى خارجى در مورد انقلاب اسلامى، اغلب در جستجوى نظريه پردازى انقلاب بوده و از سوى ايرانيان مقيم خارج از كشور و نيز محققين خارجى نوشته شده اند. در يك نگاه كلى، مجموعه اين آثار را مى توان در چند دسته طبقه بندى كرد. برخى منابع با تكيه بر عوامل اقتصادى و بر اساس نظريه نوسانات اقتصادى و توقعات فزاينده، ركود سال هاى 57 ـ 1356 را عامل بروز انقلاب اسلامى مى دانند.(11)

دسته اى ديگر از آثار بر اساس نظريه هانتينگتون (عدم هماهنگى بين ساختارهاى اقتصادى و سياسى)، عدم وجود نهادهاى دمكراتيك سياسى را على رغم پيشرفت اقتصادى، عامل بروز انقلاب اسلامى و سقوط شاه قلمداد مى كنند.(12)

دسته سوم اين منابع با استفاده از رهيافت بسيج نيروها و منابع به فرايند انقلاب

اسلامى و ائتلاف گروهها و شبكه هاى ارتباطى در آن مى پردازند و انقلاب اسلامى را نتيجه ائتلاف و گستردگى مخالفين شاه (همه مردم) مى دانند.(13) در اين ديدگاه، انقلاب اسلامى صرفاً مردمى و توده اى بوده و اسلامى شدن آن پديده اى متعلق به بعد از پيروزى انقلاب است. هيچ يك از منابع اين سه دسته به مبانى فكرى و نظرى انقلاب اسلامى نپرداخته و با تكيه بر عوامل و ساختارهاى موجود جامعه، يكى از عوامل اقتصادى و سياسى را برجسته كرده اند.

دسته چهارم از منابع خارجى كه فرهنگ و ايدئولوژى اسلام را به عنوان عامل و محرك انقلاب مطرح كرده اند،(14) شباهت و قرابت اندكى با موضوع پژوهش حاضر دارند، اما اين تبيين هاى فرهنگى، اغلب كلى و توصيفى و باز هم ساختارگرا هستند و صاحبان اين آثار به دليل عدم آشنايى با جوهره و ذات فرهنگ اسلامى، تنها به برخى از كليات فرهنگ اسلامى، آن هم در چارچوب عوامل ساختارى رسيده اند.

علاوه بر اين، اغلب اين منابع در حوزه نظريه هاى انقلاب (نه انديشه سياسى يا فلسفه سياسى) هستند، در حالى كه پژوهش حاضر با تكيه بر فراگردهاى عقلى و نظرى (ذهنى) و در حوزه انديشه و فلسفه سياسى مى خواهد به مبانى فكرى و نظرى انقلاب اسلامى بپردازد. به منظور روشن ساختن تمايز اين آثار با موضوع پژوهش حاضر به بررسى برخى از آثار دسته چهارم مى پردازيم.

/ 287