گفتار سوم : نفى وضع موجود - درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی - نسخه متنی

محمد شفیعی فر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتار سوم : نفى وضع موجود

همان گونه كه گفتيم، جريان فكرى فقاهتى ـ ولايتى با پشتوانه سازندگى فردى و تأمل نظرى خود در دهه 1330 و با جمع بندى اوضاع و شرايط خاص اوايل دهه 1340 به اين نتيجه رسيد كه بايد يك كار اساسى و بنيادى صورت دهد. مبارزه براى كسب قدرت سياسى و تشكيل يك حكومت اسلامى كه قواى مفنّنه، مجريّه و قضائيّه آن به دست فقها باشد، طرح نوى بود كه جريان فقاهتى ـ ولايتى در انداخت و هدف نهايى خود را قبضه قدرت سياسى مستقيماً، و بالاستقلال توسط فقهاى جامع الشرايط اعلام كرد. به نظر ما وجه تمايز اصلى انقلاب اسلامى از انقلاب مشروطيت و ساير جنبشهاى سياسى معاصر ايران در همين نكته نهفته است.

جريان فقاهتى ـ ولايتى در مقابل انديشه ها و جريانهاى التقاطى كه يا در اصول و مبادى نظرى و يا در فروع و نتايج اجتماعى دچار نقصان و كاستى بودند، نظريه جديد و جامعى ارائه داد كه مبادى فلسفى و نظرى جامعه را در نتايج و مسايل سياسى ـ اجتماعى بازتاب مى داد. اين نظريه جامع، مبانى فرهنگى ـ تاريخى و سنتى ـ مذهبى جامعه را با مستلزمات عصر جديد پيوند مى داد و دستگاه و منظومه فكرى منظمى بود كه ما آن را انديشه انقلاب اسلامى مى دانيم.

مطابق بحث نظرى تحقيق، انديشه انقلاب اسلامى بايد ورودى فلسفى و نظرى (نه جامعه شناختى) در مشكل جامعه داشته باشد و از طريق طرح مشكل در فلسفه و اخلاق به ارائه راه حل در صحنه اجتماع بپردازد. همان گونه كه در مباحث پيشين ديديم، جريان فكرى اسلام فقاهتى ـ ولايتى، اين بعد مهم را داشت و سعى كرد از طريق طرح مسأله در فلسفه و اخلاق به حل مشكل جامعه بپردازد. بدين لحاظ در طول دهه 1330 و حتى قبل از آن با تكيه بر اخلاق و تهذيب فردى و تربيت نيرو، يك دوره سازندگى فردى و تأمل نظرى را پشت سر گذاشت و پس از تحولات ابتداى دهه 1340 نيز، مطابق مبناى نظرى خود به كار فرهنگى، تربيتى و فكرى ادامه داد و حتى حركت فرهنگى خود را گسترش و تعميق بخشيد.

اين نحوه حركت، استنتاجى از مبانى فكرى و نظرى اين جريان فكرى بود. در تفكر اين جريان، انقلاب هم به مفهوم تغيير، تحول و حركت تكاملى است كه براساس همين تغيير، تحول و حركت فكر بهوجود مى آيد و مفهوم تغيير كه در آيه انّ الله لا يغيّر ما بقوم حتى يغيّروا ما بانفسهم آمده، معادل انقلاب تلقى شده است.

بر اين اساس، شرط ضرورى و اساسى انقلاب، تغيير در فكر و عمومى، همه جانبه و عميق بودن تغيير فكرى است. از جنبه اجتماعى نيز از آنجا كه تعليم و تربيت مهمترين نهاد اجتماعى است،(1) قدم اول در بهبود اوضاع و احوال جامعه نابسامان و فاسد، اصلاح نظام تعليم و تربيت آن است. بر اين اساس، كسانى كه در صدد اصلاح اوضاع و احوال جامعه خود هستند، بايد به اصلاح نظام تعليم و تربيت افراد، بيش از همه چيز، اهتمام كنند. در ادامه بحث به ساير ابعاد تفكر اين جريان فكرى كه تشكيل دهنده انديشه انقلاب اسلامى است، مى پردازيم.

/ 287