فصل اول :مباحث نظرى و معرفت شناختى - درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی

فصل اول :مباحث نظرى و معرفت شناختى

گفتار اول: انقلاب و تحولات اجتماعى

گفتار دوم: منشأ تحولات اجتماعى

گفتار سوم: مبناى فكرى و نظرى انقلاب

مقدمه

هر پژوهشى مبتنى بر روش و چارچوب نظرى خاص خود بوده، در همان چارچوب قابل ارزيابى است. در اين پژوهش نيز قبل از هر چيز بايد روش كار و نيز چارچوب نظرى آن ارائه گردد. همان گونه كه گفتيم، هدف اين پژوهش، جستجوى پيش زمينه هاى فكرى انقلاب اسلامى است و اين هدف متناسب با پيش فرض پژوهش مى باشد كه ما پذيرفته ايم و آن اين كه: انقلاب، بدون انديشه و تفكّر وجود ندارد.

اين پيش فرض و نيز فرضيه پژوهش، حساب شده و براساس يك مبنا و چارچوب نظرى انتخاب شده كه در ابتداى پژوهش بايد آن را به طور روشن ارائه نمود تا جمع آورى و تجزيه و تحليل داده ها در پرتو آن امكان پذير شده، راهنماى عمل محقق در راستاى تحقق هدف پژوهش قرار گيرد.

بخصوص اگر به اين واقعيت توجه داشته باشيم كه تاكنون چارچوب هاى نظرى مختلفى براى تحليل انقلاب اسلامى به كار رفته و هنوز هم تحليل جامع و كاملى از انقلاب اسلامى ارائه نشده كه همه زواياى آن را روشن كند. بر اين اساس، پژوهش حاضر از زاويه خاصى به انقلاب اسلامى توجه كرده كه هيچيك از چارچوب هاى موجود را براى تحقيق در مبانى فكرى انقلاب اسلامى مناسب نمى داند و لزوماً بايد چارچوب نظرى ديگرى ارائه نمايد.

چارچوب نظرى اين پژوهش، على رغم بديع و بى سابقه بودن و در ميان چارچوب هاى نظرى موجود علوم اجتماعى، به لحاظ اتكا و ابتناى آن بر منابع و موجودى «خودى» و «اسلامى» از قوت و استحكام لازم برخوردار است و به دليل سنخيت آن با موضوع پژوهش، قابليت كاربرد در تحليل و تبيين انقلاب اسلامى را دارد، در حالى كه غالب چارچوب هاى نظرى موجود انقلاب، فاقد چنين مزيّتى هستند.

در اين فصل، طى سه گفتار به چارچوب نظرى پژوهش خواهيم پرداخت:

گفتار اول: انقلاب و تحولات اجتماعى;

گفتار دوم: منشأ تحولات اجتماعى ;

گفتار سوم: مبناى فكرى و نظرى انقلاب.