گفتار سوم : ماركسيسم و حزب توده - درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی - نسخه متنی

محمد شفیعی فر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتار سوم : ماركسيسم و حزب توده

ماركسيسم ـ لنينيسم يكى از جريانهاى فكرى است كه در مبارزات سياسى و جنبش هاى معاصر ايران، نقش ايفا كرده است. بى شك شكست سكولاريسم و ليبراليسم در ايران، و نيز استبداد و بى عدالتى حاكم بر جامعه، در بروز و ظهور اين ايدئولوژى مؤثر بود و موجب نيرو گرفتن گروههايى شد كه به منظور حل مشكلات سياسى ـ اقتصادى جامعه، در پى راه حل هاى تندروانه، خشن و براندازانه و نخبه گرايانه بودند. بدين لحاظ، در مقابل آموزه ها و انديشه هاى اصلاح طلبانه سكولار و غربگرا و به موازات ناسيوناليسم فرهنگى عصر رضاخان، مكتب فكرى جديدى در ايران پا گرفت كه از سوى جوانان پرشور و روشنفكران عدالتخواه مطرح مى شد.

الف. منشأ و سابقه

پس از پيروزى انقلاب بلشويكى در شوروى، گروهى از تحصيل كردگان ايرانى كه با اروپا در تماس بودند و پيشرفتهاى علمى و صنعتى غرب را به ديده حسرت مى نگريستند، و همين طور جوانان پرشور و روشنفكرانى كه از ظلم و بى عدالتى حاكم بر جامعه رنج مى بردند، تحت تأثير ماركسيسم ـ لنينيسم، حركت هاى چپ گرايانه را در ايران پايه گذارى كردند;(1) به طورى كه از همان ابتداى تشكيل اتحاد جماهير شوروى، حزب كمونيست در ايران شكل گرفت و جمعى به عنوان هيأت مؤسس آن مطرح شدند كه افراد ديگر از راه طرفدارى و ارتباط با آن با افكار كمونيستى آشنا مى شدند.(2) ملك الشعراى بهار،1. منوچهر محمدى، پيشين، ص 77.

2. سيف اللّه وحيدنيا، خاطرات و اسناد، ج 1، صص 165 ـ 159.تأثير انقلاب شوروى را در تشكيل گروهها و احزاب تندرو چنين ياد مى كند:

دو دشمن از دو سو ريسمانى بر گلوى كسى انداختند كه او را خفه كنند. هر كدام يك سر ريسمان را گرفته و مى كشيدند و آن بدبخت در ميانه تقلاّ مى كرد. آنگاه يكى از آن دو خصم سر ريسمان را رها كرد و گفت: اى بيچاره! من با تو برادرم و مرد بدبخت نجات يافت، آن مرد كه ريسمان گلوى ما را رها كرد لنين بود.(1)

بدين لحاظ، با احساس آزادى ناشى از انقلاب كمونيستى شوروى، حزب سازى در ايران شروع شد و انقلاب بلشويكى مايه اميد برخى از روشنفكران و احزاب ايران گرديد. هنوز ايران، دولت شوروى را به رسميت نشناخته و روابطى با آن نداشت كه افرادى از بادكوبه براى تبليغات كمونيستى، به طور قاچاق وارد شمال ايران و حتى تهران شدند. برخى از اينها مأموريت داشتند تا حزب كمونيست را در ايران تشكيل دهند و يكى از آنها از تشكيلات حزب كمونيست كه توسط جمعى از معلمين تأسيس شده بود، بازديد كرد.(2) حتى در كنگره نمايندگان احزاب كمونيست در قفقاز و تفليس، نمايندگانى از حزب كمونيست ايران شركت كردند.(3) در همين راستا، روزنامه «خلق» توسط حسين اميد منتشر شد كه در مورد مسايل حزبى و اتحاديه هاى كارگرى بحث مى كرد.(4)

اين روزنامه، ارگان حزب كمونيست بود و شعار آن «رنجبر روى زمين اتحاد» بود، با اين وجود، تشكيلات حزب مخفى و بى تظاهر بود.(5) در اوج بحران ايران و خرابى اوضاع، نماينده لنين با وعده و وعيدهاى بسيار، وارد ايران شد و جرايد حزب دمكرات به اميد كمك وى، از انقلاب لنين تمجيد و تحليل كردند.(6)

با پيدايش و استقرار ديكتاتورى رضاخان و امحاى اصول مشروطيت و دمكراسى، به تعبير ملك الشعراى بهار، «مرگ آزادى» فرا رسيد و روشنفكران ايرانى به «اصول تقليديه صرف» روى آوردند و مسلك سوسياليسم را اتخاذ كردند.(7) اين امر، با توجه به استقرار

1. ملك الشعراى بهار، پيشين، ج 2، ص 15.

2. سيف اللّه وحيدنيا، پيشين، ج 1، صص 167 ـ 166.

3. همان، صص 189 ـ 179.

4. همان، ص 196.

5 . همان، ص 200.

6 . ملك الشعراى بهار، پيشين، ج 1، ص 29.

7. همان، ج 1، صص 320 ـ 317.

/ 287