ايـن واژه كـه بـيـش از پانصد بار به شكل ها و صيغه هاى گوناگون در قرآن كريم به كاررفته , با توجه به اشتقاق از معناى كلى لغوى آن در نه معنا استعمال شده است , به تعبير ديگر مى توان همه موارد استعمال آن را در قرآن در نه معنا دسته بندى كرد:
1 - انكار اصول دين اين نوع كفر ويژه ملحدان , زنادقه و ماديون است كه به طور كلى منكر ماوراى ماده اند.
نمونه آياتى كه كفر در آن ها بدين معناست , عبارت است از: ـ ((كيف تكفرون باللّه و كنتم امواتا فاحياكم ...)),((31)) ـ ((و مامنعهم ان تقبل منهم نفقاتهم الا انهم كفروا باللّه ...)),((32)) ـ ((ان الذين يكفرون باللّه و رسله ...)),((33)) ـ ((اولئك الذين كفروا بايات ربهم ولقائه )),((34)) ـ ((... و من يكفر باللّه و ملائكته و كتبه و رسله واليوم الاخر فقد ضل ضلالابعيدا)).((35))
2 - انكار توحيد و يگانگى خدا كـفـر در ايـن مـعـنا, معادل ((شرك )) است و شامل همه مشركان , اعم از ثنويه , قائلان به تثليث , بت پرستان و نيز فرقه هاى مشرك از بين اهل كتاب نيز مى باشد.
نمونه آيات : ـ ((لقد كفرالذين قالوا ان اللّه ثالث ثلثة ...)),((36)) ـ ((لقد كفر الذين قالوا ان اللّه هو المسيح ابن مريم ...)).((37))
3 - انكار رسالت حضرت محمد(ص ) اين نوع از كفر شامل همه مردم ـ غير از مسلمان ـ حتى پيروان ديگر اديان آسمانى نيز مى شود, كه در آياتى چند مطرح شده است , از جمله : ـ ((ويقول الذين كفروا لست مرسلا)),((38)) ((مايود الذين كفروا من اهل الكتاب و لاالمشركين ان ينزل عليكم من خير من ربكم ...)).((39))
4 - انكار طاغوت چـنـين كفرى پسنديده و بر هر مؤمنى بايسته است , زيرا لازمه اعتقاد به خداوندـ تبارك وتعالى ـ كـفـر ورزيدن به ديگر خدايان و شركاى ادعايى و طاغوت هاست ,چنان كه ((لااله )) ركن مقدم بر ((الا اللّه )) است , به عنوان نمونه : ـ ((فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى ...)).((40))
5 - كفران نعمت كـفـر بدين معنا در برابر ((شكر)) و به مفهوم ناسپاسى و به كارگيرى نعمت درمسيرناخشنودى خداوند و ولى نعمت است .
نمونه آيات : ـ ((و اذتاءذن ربكم لئن شكرتم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشديد)),((41)) ـ ((هذا من فضل ربى ليبلونى ءاشكر ام اكفر...)),((42)) ـ ((فاذكرونى اذكركم واشكروا لى ولاتكفرون )),((43)) ـ ((فكفرت بانعم اللّه فاءذاقها اللّه لباس الجوع )).((44))
6 - ترك فرايض و وظايف دينى قرآن كريم در برخى موارد, ترك واجب و دستورهاى دينى , از قبيل حج را كفرناميده است , مانند: ـ ((وللّه عـلـى الـنـاس حـج الـبـيـت مـن اسـتـطـاع الـيـه سـبـيـلا و مـن كـفـر فان اللّه غنى عن العالمين )).((45))
7 - ارتكاب معصيت قـرآن كـريـم در چـندين مورد, اقدام به محرمات و معاصى را كفر خوانده است ,مانند جادوگرى شـيـاطين در زمان حضرت سليمان كه منجر به جدايى زن و شوهر ازيك ديگر مى شد, هم چنين جنايات و جرايم بنى اسرائيل , مثل كشتار و آواره كردن مردم بى گناه , اخاذى و امثال آن .
ـ ((واتـبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان ولكن الشياطين كفروايعلمون الناس السحر...)),((46)) ـ ((ثـم انـتـم هـؤلاء تـقـتـلـون انـفـسـكـم و تخرجون فريقا منكم من ديارهم تظاهرون عليهم بـالاثم والعدوان و ان ياءتوكم اءسارى تفادوهم و هو محرم عليكم اخراجهم افتؤمنون ببعض الكتاب وتكفرون ببعض ...)).((47))
8 - بيزارى و برائت قرآن كريم در چند مورد واژه كفر را به معناى بيزارى به كار برده است , از آن جمله : ـ ((ثـم يـوم الـقـيـمـة يـكـفـر بـعـضـكـم بـبـعـض ويلعن بعضكم بعضا و ماءويكم النار و مالكم من ناصرين )),((48)) ـ ((قـد كـانت لكم اسوة حسنة فى ابراهيم و الذين معه اذ قالوا لقومهم انا براؤا منكم و مما تعبدون من دون اللّه كفرنا بكم و بدا بيننا و بينكم العداوة و البغضاء ابدا حتى تؤمنوا باللّه وحده ...)),((49)) ـ ((و قـال الشيطان لما قضى الامر ان اللّه وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم ... انى كفرت بما اشركتمون من قبل ...)).((50))
9 - كشاورزى قـرآن كـريـم در يك مورد كفر را به معناى كشت و پنهان كردن بذر در زير خاك به كار برده و بر كشاورزان نام ((كفار)) اطلاق كرده است : ـ ((اعلموا انما الحيوة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينكم و تكاثر فى الاموال والاولادكمثل غيث اعجب الكفار نباته ثم يهيج فتريه مصفرا)).((51)) در پرتو كلام معصوم (ع ) اسـتعمال كلمه كفر در قرآن كريم ممكن است براى عده اى سبب اين ابهام شودكه چرا اين معانى يـكـسـان و سـازگـار نيستند؟ امام صادق (ع ) پاسخ اين سؤال را به صورت تحليلى و تقسيم انواع مـعـانـى مـتـعـدد كـفـر بـراى يكى از راويان بيان داشته واين شيوه دسته بندى آيات و اطلاقات گـوناگون را به مسلمانان تعليم داده است .
حضرت در اين حديث شريف اكثر معانى ذكر شده را در پنج گروه دسته بندى كرده كه شايسته است آن را به عنوان سند و شاهدى بر تقسيمات معانى كفر و نيز درسى از آن پيشواى بزرگوار نقل كنيم : زبيرى مى گويد به امام صادق (ع ) عرض كردم : معانى كفر در قرآن را بيان فرماييد! حضرت فرمود: واژه كفر در كتاب خدا به پنج معنا استعمال شده است :
1 - كفر جحود به معناى انكار ربوبيت خداوند و گفته كسانى است كه مى گويندنه خدايى است و نـه بـهـشـتـى و نه جهنمى .
اين عقيده دو گروه از زنادقه است كه ادعا مى كنند هيچ عاملى جز روزگـار, مـا را فـانـى نـمـى كند.
آنان اين دين را بدون تحقيق , با اندك خوشايندى براى خويش برگزيده اند, چنان كه خداوندمى فرمايد: ((آنان فقط تابع گمان خويش هستند.
)) و درباره آن ها مـى فـرمـايـد: ((آنـان كـه كـافـر شـدنـد ـ چـه آنـان را انذار كنى يا نه ـ ايمان نخواهند آورد.)), يعنى يگانه پرست نخواهند شد.
2 - مـعـنـاى ديـگر, انكار آگاهانه است .
چنين كسى حقانيت چيزى را كه برايش اثبات شده ,انكار مـى كـنـد, چـنـان كـه خـداونـد مـى فـرمـايد: ((آنان درحالى كه يقين به آن داشتند, ظالمانه و برترى جويانه انكارش كردند)).
3 - كـفـران نـعـمـت , چـنـان كـه خداوند سخن حضرت سليمان را نقل مى كند كه : ((اين تفضل پروردگار من است تا مرا بيازمايد كه شكر خواهم كرد يا كفران خواهم ورزيد.هر كسى شكر نمود, براى خودش شكر كرده و هر كس كفران بورزد, پس خداى من بى نياز و بخشنده است .)) و فرمود: ((اگـر شـكـر كـنـيد افزونتان خواهم كردو اگر كفران ورزيد, همانا عذاب من سخت است .)) و فـرمـوده اسـت : ((پـس بـه يـادمـن باشيد تا به ياد شما باشم و شكر مرا به جاى آريد و كفران من نورزيد)).
4 - تـرك آن چـه را كـه خداوند بدان امر كرده است , چنان كه فرموده است : ((آن گاه كه از شما پـيمان گرفتيم كه خون خويش را مريزيد و يك ديگر را از ديارتان بيرون نكنيد, شما اقرار كرديد و شـهـادت داديـد, سـپـس اكـنون خويشتن را مى كشيد وگروهى از خودتان را از ديارشان اخراج مى كنيد و برآنان با گناه و تجاوز غلبه مى كنيد و اگر خويش را اسير شما كنند, فديه مى گيريد و حـال آن كـه اخـراج آنـان بـر شـما حرام بوده است .آيا به برخى از كتاب خدا ايمان مى آوريد و به برخى ديگر كفر مى ورزيد؟ پس مجازات آن دسته از شما كه اين گونه عمل كنند,چيست ؟)) خداوند به موجب ترك دستور الهى نسبت كفر به آن ها داده است , و گرچه نسبت ايمان هم به آنان داده است , اما ايمان را از آن ها نپذيرفته , هيچ سودى برايشان نزدخدا ندارد.
((پس مجازات اين گروه از شما كه چنين كنند چيست , غير از خوارى در زندگى دنيا؟ و در روز قيامت به سوى سخت ترين عذاب رانده مى شوند و خداوند ازكردار شما غافل نيست )).
5 - برائت و بيزارى , چنان كه خداوند سخن حضرت ابراهيم را نقل مى كند كه به گمراهان امتش گـفت : ((ما از شما بيزاريم و بين ما و شما دشمنى و بغض هميشگى است , تا وقتى كه شما ايمان بـه خـداى يگانه آوريد.)) و چنان كه خداوند بيزارى ابليس را از دوستانش ( برخى از آدميان ) نقل مـى كـنـد كه : ((من ازشرك ورزيدن سابقتان نسبت به خودم بيزارى مى جويم .
)) و فرمود: ((شما غـيـر ازخـدا بـت هايى را اتخاذ كرديد كه فقط به خاطر علاقه هاى دنيوى است , اما روزقيامت هر گروه از شما از ديگرى بيزارى خواهد جست و او را لعن خواهدكرد)).((52)) در پـايـان يـاد آور مى شود كه دقت در حدود و مرزهاى هريك از معانى ذكر شده ,لازم است , زيرا مـمكن است گروهى از افراد مشمول كفر و كافر به بعضى از معانى باشند و مشمول كفر به معانى ديـگـر نباشند.
بايد دقت داشت كه احكام و قوانين ويژه هر معنا, به مشمولان همان معنا اختصاص دارد و نـبايد به منسوبان به كفر درمعانى ديگر, سرايت داده شود, مثلا يهود ونصارا كافر به معناى سوم هستند, اماكافر به معناى اول نيستند.
بايد دقت شودكه آيات مربوط به كافران به معناى اول , براهل كتاب تطبيق نشود.
ديگر معانى ذكر شده نيز چنين اند.