توضیح المسائل

سید عبدالکریم موسوی اردبیلی

نسخه متنی -صفحه : 202/ 19
نمايش فراداده

شرايط وضو

شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است: شرط اوّل: آب وضو پاك باشد. شرط دوم: مطلق باشد.

(مسأله 287) وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است، اگرچه انسان نجس بودن يامضاف بودن آن را نداند يا فراموش كرده باشد، و اگر با آن وضو نمازى نيز خوانده باشد، بايد آن نماز را دوباره با وضوى صحيح بخواند.

(مسأله 288) اگر غير از آب گِل آلود مضاف، آب ديگرى براى وضو در اختيار نداشته باشد، چنانچه وقت نماز تنگ باشد بايد تيمّم كند، و اگر وقت داشته باشد، بايد صبر كند تا آب صاف شود و وضو بگيرد. شرط سوم: آب وضو و همچنين فضايى كه در آن وضو مىگيرد بايد مباح باشد.

(مسأله 289) وضو با آب غصبى و با آبى كه معلوم نيست صاحب آن راضى است يا نه (مگر از نهرهاى بزرگ به ترتيبى كه در مسأله 293 مىآيد) حرام و باطل است. ولى، اگر سابقاً راضى بوده و انسان نمىداند كه از رضايت خود برگشته يا نه، وضو صحيح است. و نيز، اگر آب وضو از صورت و دستها در جاى غصبى بريزد، اگر محل منحصر باشد، يعنى غير از مكان غصبى مكان ديگرى نداشته باشد، و وضو موجب ريزش آب به محل غصبى باشد، وضو باطل و حرام است و بايد تيمّم كند و نماز بخواند.

(مسأله 290) وضو گرفتن از حوض مدرسهاى كه انسان نمىداند آن حوض را براى همه مردم وقف كردهاند يا براى محصلين همان مدرسه، در صورتى كه معمولاً مردم از آب آن وضو بگيرند و وضو گرفتن آنان نشانه رضايت متولّى باشد، اشكال ندارد.

(مسأله 291) كسى كه نمىخواهد در مسجدى نماز بخواند، اگر نداند حوض آن را براى همه مردم وقف كردهاند يا براى كسانى كه درآنجا نماز مىخوانند، نمىتواند از حوض آن وضو بگيرد. ولى، اگر معمولاً كسانى هم كه نمىخواهند در آنجا نماز بخوانند از حوض آن وضو بگيرند و وضو گرفتن آنان نشانه رضايت متولّى باشد، مىتواند از حوض آن وضو بگيرد.

(مسأله 292) وضو گرفتن از حوض پاساژها و مسافرخانهها و مانند آنها، براى كسانى كه ساكن آن اماكن نيستند، در صورتى صحيح است كه معمولاً كسانى هم كه ساكن آن جاها نيستند، با آب آنها وضو بگيرند و وضو گرفتن آنان نشانه رضايت صاحبان آن محل باشد.

(مسأله 293) وضو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگرچه انسان نداند كه صاحب آنها راضى است، اشكال ندارد. ولى، اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهى كند، احتياط واجب آن است كه با آب آنها وضو نگيرند.

(مسأله 294) اگر فراموش كند آب غصبى است، و با آن وضو بگيرد، وضوى او صحيح است. شرط چهارم: ظرف آب وضو مباح باشد. شرط پنجم: ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.

(مسأله 295) اگر آب وضو در ظرف غصبى باشد و غير از آن آب ديگرى نداشتهباشد، بايد تيمّم كند، و چنانچه با آن آب وضو بگيرد، وضوى او باطل است. ولى، اگر بتواند آب را در ظرف ديگرى خالى كند و بعد از آب آن ظرف وضو بگيرد وضوى او صحيح است بلكه اگر بتواند به وجه مشروعى اين كار را انجام دهد، بايد وضو بگيرد و اگر آب مباح ديگرى در اختيار داشته باشد، چنانچه در آن ظرف غصبى وضوى ارتماسى بگيرد و يا با آن ظرف آب به صورت و دستها بريزد، وضوى او باطل است. ولى، اگر با كف دست، آب از آن ظرف بردارد و به صورت و دستها بريزد، وضوى او صحيح است، اگرچه از جهت تصرّف در ظرف غصبى، مرتكب فعل حرام شده است. وضو گرفتن از ظرف طلا و نقره نيز مثل وضو گرفتن از ظرف غصبى است.

(مسأله 296) اگر در حوضى كه مثلاً يك آجر يا يك سنگ آن غصبى است وضو بگيرد، وضوى او صحيح است. ولى، اگر وضوى او تصرّف در غصب حساب شود گناهكار است، البته غالباً تصرّف در آن آجر يا سنگ به حساب نمىآيد.

(مسأله 297) اگر در صحن يكى از امامان يا امامزادگان كه سابقاً قبرستان بوده حوض يا نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند كه زمين صحن را براى قبرستان وقف كردهاند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشكال ندارد. شرط ششم: اعضاى وضو هنگام شستن و مسح كردن، پاك باشند.

(مسأله 298) اگر پيش از تمام شدن وضو، جايى كه شسته يا مسح كرده نجس شود، وضو صحيح است.

(مسأله 299) اگر غير از اعضاى وضو جاى ديگرى از بدن نجس باشد، وضو صحيح است. ولى، اگر مخرج را از ادرار يا مدفوع تطهير نكرده باشد، احتياط واجب آن است كه اوّل آن را تطهير كند و بعد وضو بگيرد.

(مسأله 300) اگر يكى از اعضاى وضو نجس باشد و بعد از وضو شك كند كه پيش از وضو آنجا را آب كشيده يا نه، چنانچه در هنگام وضو متوجه پاك بودن و نجس بودن آنجا نبوده، وضوى او باطل است. و اگر مىداند كه متوجه بوده يا شك دارد كه متوجه بوده يا نه، وضوى او صحيح است. و در هر صورت جايى را كه نجس بوده بايد آب بكشد.

(مسأله 301) اگر بريدگى يا زخمى در صورت باشد كه خون آن بند نمىآيد و آب براى آن ضرر نداشته باشد، بايد آن را در آب كُر يا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد كه خون بند بيايد و بعد به دستورى كه گفته شد صورت را با وضوى ارتماسى بشويد. شرط هفتم: وقت براى وضو و نماز كافى باشد.

(مسأله 302) هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد، كمتر از يك ركعت از نماز را مىتواند در وقت آن بخواند، بايد تيمّم كند و اگر يك ركعت يا بيشتر را بتواند داخل وقت بجا آورد، بعيد نيست كه وظيفه او تيمّم باشد ولى، اگر براى وضو و تيمّم به يك اندازه وقت لازم باشد، بايد وضو بگيرد.

(مسأله 303) كسى كه در تنگى وقتِ نماز بايد تيمّم كند، اگر وضو بگيرد، وضوى او صحيح است، چه براى نماز وضو بگيرد و چه براى كار ديگر. شرط هشتم: به قصد قربت (يعنى براى انجام فرمان خداوند) وضو بگيرد. و اگر براى خنك شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيرد، باطل است.

(مسأله 304) لازم نيست نيّت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند، ولى بايد در تمام مدّت وضو گرفتن، متوجه باشد كه وضو مىگيرد، به گونهاى كه اگر از او بپرسند: چه مىكنى؟ بگويد: وضو مىگيرم. شرط نهم: وضو را به ترتيبى كه گفته شد بجا آورد; يعنى اوّل صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نمايد، و احتياطاً بايد پاى راست را پيش از پاى چپ مسح كند. و اگر به اين ترتيب وضو نگيرد، وضوى او باطل است. شرط دهم: كارهاى وضو را پشت سر هم انجام دهد.

(مسأله 305) اگر بين كارهاى وضو به قدرى فاصله شود كه عرفاً يك عمل واحد به حساب نيايد و نگويند كه اين شخص در حال وضو گرفتن است، وضوى او باطل است و خشك شدن اعضاى سابق وضو نيز اگر بيانگر اين حالت باشد، وضو را باطل مىكند.

(مسأله 306) اگر كارهاى وضو را پشت سر هم بجا آورد ولى، به واسطه گرماى هوا يا حرارت زياد بدن و مانند آن اعضاى وضو خشك شوند، وضوى او صحيح است.

(مسأله 307) راه رفتن در بين وضو اشكال ندارد، پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح كند، وضوى او صحيح است. شرط يازدهم: شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد، و اگر ديگرى او را وضو دهد وضويش باطل است و نيز اگر در ريختن آب به صورت و دستها او را يارى كند، چنانچه به قصد كمك كردن به او باشد، وضوى او اشكال دارد.

(مسأله 308) كسى كه نمىتواند وضو بگيرد، بايد در قسمتهايى كه نمىتواند، نايب بگيرد كه او را وضو دهد، و چنانچه مزد نيز بخواهد، در صورتى كه بتواند بايد بدهد. ولى، بايد خود او نيّت وضو كند و با دست خود مسح نمايد. و اگر نمىتواند، بايد نايب دستش را بگيرد و به محل مسح او بكشد. و اگر اين نيز ممكن نباشد، بايد از دستش رطوبت بگيرند و با آن رطوبت، سر و پاى او را مسح كنند.

(مسأله 309) براى اعمالى از وضو كه خود مىتواند آنها را به تنهايى انجام دهد، نبايد كمك بگيرد. شرط دوازدهم: استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.

(مسأله 310) كسى كه مىترسد در صورت وضو گرفتن مريض شود، يا بيمارى او شدت يابد، يا زمان بهبودى او طولانىتر شود يا اگر آب را به مصرف وضو برساند دچار تشنگى شديد شود، نبايد وضو بگيرد و اگر نداند كه آب براى او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد كه ضرر شديدى كه از نظر شرع حرام است داشته، وضوى او باطل است و در غير اين صورت صحيح مىباشد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه با آن وضو نماز نخواند و تيمّم كند.

(مسأله 311) اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار كمى كه وضو با آن صحيح است ضرر نداشته و بيشتر از آن ضرر داشته باشد، بايد با همان مقدار كم وضو بگيرد. شرط سيزدهم: در اعضاى وضو، چيزى مانع از رسيدن آب نباشد.

(مسأله 312) اگر بداند چيزى به اعضاى وضو چسبيده ولى، شك داشته باشد كه از رسيدن آب به پوست جلوگيرى مىكند يا نه، بايد آن را برطرف كند يا آب را به زير آن برساند.

(مسأله 313) رنگ موهايى كه افراد براى رنگ كردن مو يا ابروى خود به كار مىبرند و نيز رنگ جوهر خودكار يا خودنويس كه بر دست مىماند، چنانچه جرم نداشته و تنها رنگ باشند، براى وضو اشكال ندارند.

(مسأله 314) اگر زير ناخن چرك باشد وضو اشكال ندارد. ولى، اگر ناخن را بگيرند، در صورتى كه چرك مانع از رسيدن آب به پوست باشد، بايد براى وضو آن چرك را برطرف كنند. و نيز اگر ناخن بيشتر از حدّ معمول بلند باشد، بايد چرك زير مقدارى از ناخن را كه از حدّ معمول بلندتر است برطرف نمايند.

(مسأله 315) اگر در صورت، دستها، جلوى سر و يا روى پاها به واسطه سوختن يا چيز ديگرى برآمدگى پيدا شود، شستن و مسح روى آن كافى است. و چنانچه سوراخ شود، رساندن آب به زير پوست لازم نيست. بلكه، اگر پوست يك قسمت آن نيز كندهشود، لازم نيست آب را به زير قسمتى كه كنده نشده برساند. ولى، چنانچه پوستى كه كنده شده گاهى به بدن چسبيده و گاهى بلند شود، در صورتى كه مشقّت نداشتهباشد، بايد آن را قطع كند يا آب را به زير آن برساند.

(مسأله 316) اگر انسان شك كند كه به اعضاى وضوى او چيزى چسبيده يا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، مثل آن كه بعد از گِل كارى شك كند كه گِل به دست او چسبيده يا نه، بايد وارسى كند يا به قدرى دست بمالد يا به نحو ديگرى اطمينان پيدا كند كه اگر مانعى بوده، برطرف شده يا آب به زير آن رسيده است.

(مسأله 317) اگر جايى كه بايد آن را شست و مسح كرد چرك باشد، در صورتى كه چرك آن مانع از رسيدن آب به بدن نباشد و همچنين اگر بعد از گچ كارى و مانند آن، چيز سفيدى كه جلوگيرى از رسيدن آب به پوست نمىنمايد بر دست باقى بماند، اشكال ندارد. ولى، اگر شك كند كه با بودن آنها آب به بدن مىرسد يا نه، بايد آنها را برطرف كند.

(مسأله 318) اگر پيش از وضو بداند كه در بعضى از اعضاى وضو مانعى براى رسيدن آب هست و بعد از وضو شك كند كه در هنگام وضو آب را به آن جا رسانده يا نه، وضوى او صحيح است. ولى، اگر بداند كه هنگام وضو متوجه آن مانع نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.

(مسأله 319) اگر در بعضى از اعضاى وضو مانعى باشد كه گاهى آب بخودى خود زير آن رسيده و گاهى نمىرسد و انسان بعد از وضو شك كند كه آب زير آن رسيده يا نه، چنانچه بداند هنگام وضو متوجه رسيدن آب به زير آن نبوده، بايد دوباره وضو بگيرد.

(مسأله 320) اگر بعد از وضو چيزى كه مانع از رسيدن آب است در اعضاى وضو ببيند و نداند هنگام وضو وجود داشته يا بعد پيدا شده، وضوى او صحيح است. ولى، اگر بداند كه در وقت وضو متوجه آن مانع نبوده، احتياط واجب آن است كه دوباره وضو بگيرد.

(مسأله 321) اگر بعد از وضو شك كند چيزى كه مانع رسيدن آب است در اعضاى وضو بوده يا نه، وضوى او صحيح است.