(مسأله 978) قيام در هنگام گفتن تَكبيرةُالاِحرام و قيام پيش از ركوع ـ كه آن را «قيام متّصل به ركوع» مىگويند ـ ركن است ولى، قيام در هنگام خواندن حمد و سوره و قيام بعد از ركوع ركن نيست; و اگر كسى آن را از روى فراموشى ترك كند، نماز او صحيح است.
(مسأله 979) واجب است پيش از گفتن تكبير و بعد از آن مقدارى بايستد تا يقين كند كه در حال ايستادن تكبير گفته است.
(مسأله 980) اگر ركوع را فراموش كند و بعد از حمد و سوره بنشيند و به خاطر آورد كه ركوع نكرده، بايد بايستد و به ركوع رود; و اگر بدون اين كه بايستد به حال خميدگى به ركوع برگردد، چون قيام متصل به ركوع را بجا نياورده، نماز او باطل است.
(مسأله 981) نبايد هنگامى كه ايستاده است بدن را حركت دهد و به طرفى خم شود و به جايى تكيه كند ولى، اگر از روى ناچارى باشد يا در حال خم شدن براى ركوع پاها را حركت دهد، اشكال ندارد.
(مسأله 982) اگر هنگامى كه ايستاده از روى فراموشى بدن را حركت دهد يا به طرفى خم شود يا به جايى تكيه كند، اشكال ندارد، ولى اگر در قيام به هنگام گفتن تكبيرةالاحرام و قيام متصل به ركوع از روى فراموشى نيز اين اعمال را انجام دهد، بنابر احتياط واجب بايد نماز را تمام كند و دوباره بخواند.
(مسأله 983) هنگام ايستادن بايد هر دو پا روى زمين باشد ولى، لازم نيست سنگينى بدن روى هر دو پا باشد و اگر روى يك پا نيز باشد، اشكال ندارد.
(مسأله 984) اگر كسى كه مىتواند درست بايستد، پاها را به قدرى از هم فاصله دهد كه به حال ايستادن معمولى نباشد، نماز او باطل است.
(مسأله 985) اگر انسان در نماز بخواهد كمى جلو يا عقب رود يا كمى بدن را به طرف راست يا چپ حركت دهد، نبايد چيزى بگويد، ولى «بِحَوْلِ اللهِ وَقُوَّتِهِ أَقُومُ وَأَقْعُدُ» را بايد در حال برخاستن بگويد و در هنگام گفتن ذكرهاى واجب نيز، بدن بايد بىحركت باشد; بلكه احتياط واجب آن است كه در هنگام گفتن ذكرهاى مستحبّى نماز نيز، بدنش آرام باشد.
(مسأله 986) اگر در حال حركت بدن ذكر بگويد، مثلاً هنگام رفتن به ركوع يا سجده تكبير بگويد، چنانچه آن را به قصد ذكرى كه در نماز دستور دادهاند بگويد، بايد نماز را دوباره بخواند و اگر به اين قصد نگويد بلكه بخواهد ذكرى گفته باشد، نماز صحيح است.
(مسأله 987) حركت دادن دست و انگشتان در هنگام خواندن حمد اشكال ندارد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه آنها را نيز حركت ندهد.
(مسأله 988) اگر هنگام خواندن حمد و سوره يا تسبيحات، بىاختيار به قدرى حركت كند كه از حال آرام بودن خارج شود، احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حركت خوانده دوباره بخواند.
(مسأله 989) اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود، بايد بنشيند و اگر از نشستن نيز عاجز شود، بايد بخوابد، ولى تا بدن آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.
(مسأله 990) انسان تا مىتواند ايستاده نماز بخواند نبايد بنشيند، مثلاً كسى كه در هنگام ايستادن، بدنش حركت مىكند يا مجبور است به چيزى تكيه دهد يا بدنش را كج كند يا خم شود يا پاها را بيشتر از معمول از هم فاصله دهد، بايد به هر نحوى كه مىتواند ايستاده نماز بخواند ولى، اگر به هيچ صورت، حتّى مثل حال ركوع نيز نتواند بايستد، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.
(مسأله 991) انسان تا مىتواند بنشيند نبايد خوابيده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشيند، بايد به هر نحو كه مىتواند بنشيند و اگر به هيچ صورت نتواند بنشيند، بايد بهگونهاى كه در احكام قبله گفته شد، به پهلوى راست بخوابد و اگر نتواند، به پهلوى چپ بخوابد و اگر آن نيز ممكن نباشد، به گونهاى به پشت بخوابد كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.
(مسأله 992) اگر كسى كه نشسته نماز مىخواند بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده بجا آورد، بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود، و اگر نتواند، بايد ركوع را نيز نشسته بجا آورد.
(مسأله 993) اگر كسى كه خوابيده نماز مىخواند در بين نماز بتواند بنشيند، بايد مقدارى را كه مىتواند نشسته بخواند; و نيز اگر مىتواند بايستد، بايد مقدارى را كه مىتواند ايستاده بخواند ولى، تا بدن آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.
(مسأله 994) اگر كسى كه نشسته نماز مىخواند در بين نماز بتواند بايستد، بايد مقدارى را كه مىتواند ايستاده بخواند ولى، تا بدن آرام نگرفته، نبايد چيزى بخواند.
(مسأله 995) كسى كه مىتواند بايستد، اگر بترسد كه به واسطه ايستادن مريض شود يا ضررى به او برسد، مىتواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن نيز بترسد، مىتواند خوابيده نماز بخواند و در آخر وقت بر اساس وظيفه خود عمل كند.
(مسأله 996) اگر انسان احتمال بدهد كه تا آخر وقت بتواند ايستاده نماز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را تأخير بيندازد.
(مسأله 997) مستحب است نمازگزار در حال ايستادن بدن را راست نگهدارد، شانهها را پايين بيندازد، دستها را روى رانها بگذارد، انگشتان را به هم بچسباند، جاى سجده را نگاه كند، سنگينى بدن را به طور مساوى روى دو پا بيندازد، باخضوع و خشوع باشد، پاها را پس و پيش نگذارد; و اگر مرد است، پاها را سه انگشتِ باز تا يك وجب فاصله دهد، و اگر زن است، پاها را به يكديگر بچسباند.