در اين دو آيه، خداوند در دو مورد، قاعده مقابله به مثل را در ارتباط با آنچه در اين دوآيه در مورد اسرا گفته است، تطبيق مى كند:
يك بار به پيامبر فرمان مى دهد تا به اسيران بگويد: إن يَعْلَمِ اللَّهُ فِى قُلُوبِكُمْ خَيْراً يُؤْتِكُمْ خَيْراً مِمّا أُخِذَ مِنْكُمْ؛ اگر در دل، خيرخواه باشيد خداوند هم به شما چيزى بهتر از آنچه ازدست داده ايد خواهد داد. اين چيزى جز يك مقابله به مثل باگرايش مثبت نيست.
آيه فوق، اطلاق دارد و هر اسيرى را كه در دل، چنين خصوصيتى داشته باشد شامل مى شود. اسيرى كه قصد درگيرى و حيله و تزوير ندارد؛ بلكه قصد مسالمت دارد و يا مى خواهد بى طرف بماند و در هيچ جنگى بر له يا عليه مسلمين شركت نكند؛ از اين رو خود را تسليم مسلمان ها مى كند، آيا اسلام اجازه مى دهد نسبت به چنين اسيرى كم لطفى و بى رحمى شود و امنيّت چنين اسيرى مورد تهديد قرارگيرد؟
با اين كه خداوند مى فرمايد: اگر در دل شما خيرى باشد، خداوند خير بيشترى به شما خواهد داد، اين با حكم به كشتن اسرا چه سازشى مى تواند داشته باشد؟ آيا كشتن آنان خير بيشترى است تا خداوند آن را اجازه داده باشد؟
بار دوم مى گويد: وَإِنْ يُرِيدُوا خِيانَتَكَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ. اگر اسيرى قصد خيانت و جنگ با مسلمين را هنوز هم در دل مى پروراند چنان كه از قبل چنين خيانتى نسبت به خدا روا داشت و به جنگ با پيامبر و دين خدا دست زد، باز هم براى تو اين حق محفوظاست و خداوند تو را بر آنان تسلط داده است؛ همانند گذشته و مى توانى با آنان مقابله به مثل كنى.
اگر آنان مى خواهند به شما خيانت كنند، با شما بجنگند و هيچ انعطاف و ترحمى نسبت به شما ندارند، خدا به شما اين امكان و اين قدرت را داده است كه با آنان مقابله به مثل كنيد. بنابراين در اين آيه نيز خداوند قاعده مقابله به مثل را بر اين مورد تطبيق كرده كه به تناسب خصوصيات آن طبعاً يك مقابله به مثل باگرايش منفى خواهد بود.
اين دو آيه، قاعده كلى برخورد با اسيران را تا آخر به دست مى دهند؛ يعنى اسرا با رفتارهاى خود و حسن نيت و سوء نيتى كه از خويش ظاهر مى سازند، در چگونگى رفتار متقابل، تأثير مى گذارند.
بنابراين يكى از مبانى رفتار متقابل يا مقابله به مثل مسلمانان با اسيران به نيت و رفتار فعلى و اعمال موجود خود آنها مربوط مى شود؛ ولى مسلماً منحصر در آن نيست؛ بلكه زمينه هاى ديگرى نيز براى اجرا و انطباق قاعده مقابله به مثل وجود دارد كه نقش و اهميّت زيادى در انطباق اين قاعده دارند كه در ادامه، به توضيح آنها مى پردازيم.
مقابله به مثلى كه در اين دو آيه آمده و از رفتار اسيران مايه مى گيرد - بنابر اصطلاحى كه قبلاً توضيح داديم - يك مقابله به مثل منجّز است كه با توجه به نيت و رفتار قبلى آنان شكل مى گيرد.