عالم ربانی یادنامه آیت الله سید مهدی روحانی

کانون نویسندگان فضلای قمی

نسخه متنی -صفحه : 25/ 5
نمايش فراداده

آيت الله حاج سيد صادق قمى قدّس سرّه بزرگِ خاندان روحانى

ناصرالدين انصارى قمى

شهر مقدس قم، از سده هاى آغازين اسلامى تاكنون، آكنده از عالمان و فرزانگان بوده است. فقيهان، محدثان، مفسران و فيلسوفان اين شهر دانش اسلامى را حفظ كردند، پرورش دادند، به دست آيندگان رساندند و در حفظ باورهاى دينى مردم كوشيدند. از شمار اين فرزانگان - كه هم اكنون نيز زبانزد مردم قم و شهره شهر است - مرحوم آيت الله العظمى حاج سيد صادق قمى است. وى مرجع دينى مردم در نيمه نخست قرن چهاردهم هجرى فقيهى متنفّذ و رئيسى مطاع بود «كه عقده كارهاى متنازع فيه، به ناخن رأى ايشان گشوده مى شد و فيصل حكومات شرعيه، به كلك مشكين ايشان حوالت مى رفت...».

او پايه گذار بيت شريف «روحانى» و بنيانگذار مسجد و مدرسه حاج سيد صادق در قم است، كه همه آنها بيش از يك صد سال است كه در قم، منشأ اثرند. در اين مقاله، به گوشه اى از زندگى علمى و خدمات دينى و اجتماعى وى اشارتى مى رود.

ولادت

آيت الله حاج سيد صادق قمى، در يكى از بيوت اصيل و متدين قم - كه ديانت و تجارت را توأم ساخته بودند - در سال 1255 ق زاده شد. وى پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى، به تشويق پدرش، حاج ميرزا زين العابدين كه اهل علم و دانش بود، علوم دينى را فراگرفت و تا هجده سالگى مقدمات را پايان برد.

تحصيلات

آن مرحوم پس از فراگيرى ادبيات، همراه با دوست و هم بحثش، مرحوم آيت الله ملاغلامرضا قمى، در سال 1273 ق، به اصفهان هجرت كرد و تا سال 1275 ق، در آن جا اقامت گزيد و از محضر استادان آن سامان، بهره فراوان برد.

سپس، وى در سال 1276 ق به تهران رفت و نزد فيلسوف سترگ، آقا على مدرس زنوزى تبريزى، به مدت چهار سال حكمت و فلسفه آموخت. آيت الله سيد مهدى روحانى مى گفت: «اين قطعه را از مرحوم عمويم آيت الله حاج ميرزا محمود شنيدم و ايشان از والدشان نقل مى كردند كه من نزديك چهار سال در حكمت و فلسفه زحمت كشيدم، ولى همه آنها از يادم رفته است».

هجرت به نجف

معظـم له در حدود سال 1279 ق، همراه دوست دانشمندش، آيت الله ملا غلامرضا، به نجف اشرف رهسپـار شد. در آن جا، وى در محضـر خاتـم الفقهـاء والمجتهـدين، مرحـوم شيـخ انصارى، زانوى ادب به زمين زد و مدت دو سال از بحث هاى وى بهره برد و كتاب فرائدالاصول را نيز در همان زمان تصحيح كرد.

پس از درگذشت شيخ اعظم انصارى( م 1281 ق)، وى به درس فقه و اصول آيات عظام: ميرزا محمد حسن شيرازى و ميرزا حبيب الله رشتى حاضر شد و از محضر آنان توشه هاى بسيار برگرفت [1]. پس از مهاجرت مرحوم ميرزاى شيرازى به سامرا در سال 1291 ق، وى در نجف ماند و فقط از درس هاى ميرزا حبيب الله رشتى بهره برد. در همان زمان، ملكه استنباط و قوّه اجتهادش، شكوفا شد. اين نكته، از تقريرات درس فقه استادش - كه آميخته با نظريات اوست - برمى آيد [2].

وى در آن هنگام در حوزه نجف، به قدس، ورع، تقوا، صلاح و درستى مشهور شده بود[3]. او با دختر عموى مرحوم آيت الله سيد محسن امين عاملى، صاحب اعيان الشيعه ازدواج نمود، كه فرزندان صالح و عالمى ثمره اين پيوند بودند.

او پس از هفده سال اقامت در نجف، در سال 1296 ق به همراه دوست و هم بحثش، ملاغلامرضا، به سامرا كوچيد. وى به مدت دو سال هم از محضر ميرزاى شيرازى استفاده برد و با مكتب فقهى سامرا و مبانى اصولى آن، آشنا شد.

بازگشت به قم

معظم له، در سال 1298 ق با هم بحث خويش ،آيت الله ملاغلامرضا، به زادگاهش بازگشت و توجه عموم علما و مردم شهر را جلب كرد، به ويژه آن كه چند نفر از مراجع و مجتهدان شهر مانند: آيت الله حاج ملاصادق و آيت الله حاج سيد جواد قمى (م3013 ق)، ايشان را از نظر علم، فقاهت و تقوا مى ستودند.

آيت الله حاج سيد مهدى روحانى به نقل از عمويش، آيت الله حاج ميرزا محمود، و پدرش، حاج ميرزا ابوالحسن، در اين باره مى گويد: «آقاى حاج سيد جواد در آن زمان، در قم رياست تامه داشت و چون از مطالب شيخ انصارى چيز مهمى در دست نداشت و از طرفى حاج سيد صادق به تازگى وارد قم شده بود و چندان موقعيتى نداشت، مرحوم حاج سيد جواد با ايشان مباحثه خصوصى قرار داده بود و در حقيقت از او استفاده مى كرد. آن مرحوم وصيت كرد كه مهرم را تحويل حاج سيد صادق بدهيد و نماز جنازه ام را هم ايشان بخواند».

همچنين، ايشان مى فرمود: «مرحوم والد و عمويم آقاى حاج ميرزا محمود گفتند: مرحوم آيت الله آقا سيد على قزوينى، صاحب حاشيه بر قوانين به قم آمده بود و با مرحوم حاج سيد صادق مباحثه مى كردند. در جاهايى كه مربوط به مطالب شيخ انصارى نبود، مرحوم حاج سيد على برترى داشت و حاج سيد صادق ايشان را به مطالب شيخ مى كشانيد و غلبه مى كرد. مرحوم عمويم آقاى حاج آقا احمد مى گفتند: در اين مجالس حاج آخوند، ملاغلامرضا قمى، هم بوده و طرف بحث نيز بوده است. پس از آن مجلس يا مجالس، از مرحوم سيد قزوينى پرسيدند: كدام يك از اين دو بهترند؟ وى در پاسخ گفته بود: حاج سيد صادق، قوى تر است» [4].

نويسنده رجال قم، مى نويسد: «حل و عقد امور جامعه و حكومات شرعيه، به امضا و حكم ايشان منوط شده است. علاقه مندان و مردم دانش دوست و حقيقت جو، وى را دربر گرفتند و به تكريم و تجليل او كوشيدند».

مرجعيت امور

آيت الله حاج سيد صادق پس از وفات آيت الله حاج سيد جوادى قمى، يگانه مرجع مرافعات، فصل خصومات و رفع دعاوى بود[5]. تمام عقود و اسناد، به مهر و امضاى او مى رسيد. ذكاوت عجيبى در امر قضاوت و حل و فصل منازعات از ايشان مشاهده مى شد تا آن جا كه بعضى، آنها را حمل بر كرامات كرده و حكاياتى نقل نموده اند [6]. آيت الله سيد مهدى روحانى در اين باره، آورده است: «روزى پس از خواندن نماز صبح، در مسجد جنازه مقتولى را به بيرونىِ ايشان مى آورند و از آقا تقاضاى دادرسى مى كنند. مرحوم آقا پس از لحظاتى تأمل و فكر، رو به سوى پدر مقتول مى نمايد و مى گويد: چرا به جوانى فرزندت رحم نكردى، چطور دلت آمد پسرِ خودت را بكشى؟

پدر مقتول با گريه گفت: آقا! من قصد كشتن او را نداشتم، اما هر چه به او گفتم: برو فلان كار را انجام بده، او گوش نكرد و من با عصبانيت تبر را به طرف او پرتاب كردم و به گيجگاه او اصابت كرد و مرد.

همگان از اين تفرّس و ذكاوت، بسيار تعجب كردند و آن را حمل بر كرامت نمودند. اما آقا خود فرمود: من در اين مدت كه به حاضران نگاه مى كردم، ديدم پدر مقتول خيلى مضطرب و رنگ پريده است و چشمانش حالت ترس دارد، لذا احتمال دادم قاتل همو باشد؛ و اين پيش بينى هم، درست درآمد».

از ويژگى هاى ديگر ايشان، نظم و ترتيب در زندگى بود. وى با كثرت مراجعات در امور شرعى و عادى، باز وقت تدريس، مطالعات، عبادات، شركت در مجالس و تأليفاتش، هر يك به جاى خود محفوظ بود و از هيچ كدام غفلت نمى كرد. ديگر از ويژگى هايش، عشق به كار و حل مشكلات مردم بود. از كارى كه وظيفه او بود، هيچ وقت اظهار ملامت نمى كرد. چه بسا نيمه شب در سرما يا گرما، براى رفع حاجتى سراغ او مى آمدند و او متغير نمى شد. [7]

از خصوصيات ديگرش - كه در ميان اهالى قم به تواتر رسيده بود - ملاقاتش با حضرت ولى عصر (عج) بود. وى، بسيارى از اوقات در نيمه هاى شب از منزلش ـ در محله «سلطان محمد شريف» در خيابان چهارمـردان ـ به سمت مسجد امام زين العابديـن عليه السّلام ـ در چهار راه سجاديه ـ بيرون مى رفت و در آن جا به عبادت مى پرداخت. بسيار اوقات هم مى شد كه در آن مكان شريف، رهگذران شاهد نورى تابان و گفت وگويش با شخص ديگرى بودند.

آيت الله حاج سيد مهدى روحانى مى فرمود: «من از پدرم در مورد اين قضايا و شهرت آنها پرسيدم. پدرم ـ كه مردى روشنفكر بود و اين گونه قضايا را به آسانى نمى پذيرفت ـ فرمود: من از جزئيات قضايا خبر ندارم، اما پدرم لياقت و صلاحيت اين قضايا را داشت و از مقام قدس و ورع او دور نيست.

شاگردان

در محضـر آن فقيه فرزانـه، شاگردانـى چند پرورش يافتند كه عبارتند از آيات عظام و حجج اسلام:

1. شيخ حسن فاضل (م 1366 ق)؛

2. سيد فخرالدين سيدى، نوه دخترى مرحوم ميرزاى قمى(م1363 ق)؛

3. شيخ محمد كبير قمى( 0129 ـ 1369ق)؛

4. آخوند ملاعلى اكبرقمى؛

5. شيخ ابوالقاسم صغير(م 1352 ق)؛

6. حاج سيد ابوالقاسم مرتضوى.

از ميان اين گروه، حاج شيخ حسن فاضل از قم مهاجرت نكرد. وى شاگرد مخصوص آن استاد عالى قدر شد و به درجات عاليه فقاهت و اجتهاد نايل آمد.[8]

تأليفات

از آن جا كه ايشان به جز امامت جماعت و مرجعيت امور دينى مردم، متصدى امر قضاوت، فصل دعاوى و رفع خصومات بود، لذا كم تر تأليفى از او به يادگار مانده است. اما همان نوشته هاى اندك او، گواه روشنى بر فضل و فقاهت اوست. به گفته آيت الله سيد مهدى روحانى: «وى مجلدى از مباحث عقليه را نگاشته بود، كه در جريان سيل معروف قم (1352 ق)، از ميان رفت. و نيز حدود هزار ورق ـ يا بيشتر ـ از مباحث مختلف در فقه و اصول نگاشت، كه متفرق است. و چون اوراق بسيارى از آنها مفقود شده، مرتب ساختن آنها ناممكن است».

اما كتابى كه هم اينك از او در دست است، شرح كتاب الزكاة از كتاب شرائع و از آغاز زكات تا اصناف مستحقين مى باشد، كه نزد نوادگان وى است.

بناى مسجد و مدرسه

در سال 1311 ق آقاى حاج سيد صادق، شروع به ساخت مسجد و مدرسه اى ـ نزديك خانه مسكونى اش ـ نمود. بنياد مسجد در سال 1313 ق به پايان رسيد و به تدريج حجره هاى مدرسه نيز در سال هاى بعد تكميل شد. و اينك، اين مدرسه مورد استفاده جمعى از طلاب و فضلاى حوزه علميه قم است.

اين مدرسه، به خواست آيت الله سيد صادق روحانى، در سال 1395 ق به طور كامل بازسازى و تعمير شد. سال هاى بسيارى امامت جماعت مسجد، بر عهده مرحوم آيت الله آقاى حاج سيد مهدى روحانى بود.

درگذشت

آيت الله حاج سيد صادق، پس از 83 سال زندگى آكنده از خدمات دينى و اجتماعى، ـ به نقل از آيت الله روحانى به نقل از والد خويش ـ در پنجشنبه پنجم ماه ربيع الاول 1338 ق و براساس نوشته روى قبرش، چهارم ربيع الاول ـ بدرود حيات گفت، و پس از يك تشييع با شكوه، در سمت شمال مرقد ميرزاى قمى ـ در قبرستان شيخان كبير ـ به خاك خفت.

در ماده تاريخ وفات وى گفتند:

قد ذهب نور الدجى و اندك طود العلى

و نيز گفته شد: «بدا بعده فى الاسلام ثلمة لايسدّها شي ء». آيت الله حاج شيخ حسن فاضل، شاگرد برجسته اش، بر روى قبر وى چنين نوشت:

بسم الله الرّحمن الرّحيم

هو الحى الذى لايموت

قد ارتحل عن دار يرتحل عنها كل من فيها و ينتقل عنها لا محالة ساكنها و ثاويها و يصير الى الفنا باديها و خافيها من كان للارامل و اليتامى ابا رحيماً و للفقراء و المساكين زعيماً عظيماً و ولياً حميماً و للملهوفين ملجاً و ملاذا و للمظلومين مفزعا و معاذا ربى فى حجر العلم و الادب منذ قطعت سرته و نشأ فى بيت الفضل والشرف و الحسب مذ عجنت طينته حتى اذا صار علم الاعلام و وحيد الايام و قوام الاسلام و ملأ الاصقاع صيته و صوته وظل معتكف الانام بيته و اضاء للعالمين زيته عانه الدهر الخئون و اغار عليه جيش المنون فاختطفته جارحة الحمام و اختلته يد الاصطلام فصاحت الملة و صرخ الاسلام هاتفا يا اسفاه على سيد السادات و منبع السعادات و جرثومة العلم و ينبوع الحلم و يالهفاه على فخر العلماء الراسخين و ذخر الفقهاء الشامخين و حجة الاسلام و المسلمين و بقية آل طه و يس كشاف الحقائق سيدنا و مولينا الحاج سيد صادق و قائلا تارة لتاريخ هذا الخطب الحسيم و الرزء العظيم بدا بعده فى الاسلام ثلمة لايسدها شي ء و اخرى قد ذهب نور الدجى و اندك طود العلى و باللسان الدائر و المنطق السائر قد صادف هذه البلية العظمى و الداهية الكبرى عشية الخميس رابع شهر الربيع الاول من شهور سنة ثمان وثلاثين و ثلاثمأة بعد الالف من الهجرة النبويه افاض الله على تربته الزكية سجمال عفوه و كرمه و امطر عليها سحاب فضله و نعمه مادام الافلاك دائرة و النجوم سائرة بجاه محمد و عترت الطاهرة.

فرزندان

از آن فقيه بزرگ، فرزندان متعددى بر جاى ماندند، كه هر يك از مفاخر روحانيت و حوزه علميه قم به شمار مى رفتند. آنان عبارتند از:

1. آيت الله حاج ميرزا محمود روحانى: وى در سال 7013 ق به دنيا آمد. وى پس از خواندن مقدمات، ادبيات و سطوح نزد حضرات آيات: حاج شيخ حسن فاضل و آخوند ملا غلامرضا صاحب قلائد و حاج آقا احمد طباطبائى، در سال 0133 ق به نجف مشرف شد و از محضر آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى و ميرزاى نائينى بهره برد. وى مدتى نيز در مشهد، از محضر آيت الله حاج آقا حسين قمى استفاده كرد. سپس، او به قم مراجعت كرد و پس از آن، سال هاى فراوان از درس هاى فقه و اصول آيت الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى بهره برد، تا بدانجا كه يكى از معاريف علماى قم به شمار مى رفت و پس از پدر بزرگوارش، به جاى وى اقامه جماعت مى كرد. او عالمى عامل و فقيهى زاهد و متعبد بود [9].

وفاتش در هيجده شعبان المعظم 1381 ق رخ داد و در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه عليها السّلام مدفون شد.

او والد مرحوم آيت الله حاج سيدمحمد روحانى و آيت الله حاج سيدصادق روحانى بود.

2. آيت الله حاج ميرزا ابوالحسن روحانى: وى در سال 9013 ق به دنيا آمد. وى پس از تحصيل در سطوح عالى در محضر آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى در نجف اشرف، به قم آمد و در درس هاى آيت الله شيخ عبدالكريم حائرى شركت جست تا به مقام اجتهاد رسيد. وى پس از سال ها اقامت در قم و خدمات دينى و اجتماعى، به نجف اشرف مهاجرت كرد و بعد از سالى چند، در 6 ذى القعدة الحرام 1382 ق بدرود حيات گفت و در مقام هود و صالح در قبرستان وادى السلام نجف به خاك سپرده شد. وى، والد مرحوم آيت الله حاج سيد مهدى روحانى و آيت الله آقاى حاج سيد هادى روحانى است.[10]

3. آقاى ميرزا فخرالدين روحانى: او در عنفوان جوانى، و در اوج فضل و كمال، در 01 شوال المكرم 1349 ق درگذشت و در صحن موزه حرم مطهر حضرت معصومه عليها السّلام به خاك سپرده شد.

4. آيت الله حاج ميرزا ابوالقاسم روحانى: او در 1316 ق در بيت رفيع فقاهت و تقوا زاده شد. وى پس از تكميل سطوح، به نجف اشرف مهاجرت كرد و از محضر آيات عظام: ميرزاى نائينى، آقاى ضياء الدين عراقى و سيد ابوالحسن اصفهانى بهره برد تا به مقام اجتهاد نايل آمد. سپس، او به وطن خويش بازگشت و در مسجد امام حسن عسكرى عليه السّلام به اقامه جماعت و ترويج شعاير دينى پرداخت. وى در 27 رمضان 1384 ق درگذشت و در قبرستان شيخان، به خاك آرميد.[11]

وى والد حضرات حجج اسلام آقايان: مرحوم حاج سيد فضل الله، حاج سيد محمد على و حاج سيد مهدى روحانى است.

5. حجت الاسلام والمسلمين حاج آقا احمد روحانى: وى در 13 شوال 1322 ق به دنيا آمد و پس از وفات پدر، در محضر آيات عظام: سيد محمد تقى خوانسارى، مير سيد على يثربى كاشانى و حاج شيخ حسن فاضل، سطوح فقه و اصول را فرا گرفت، سپس در محضر آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى در قم و حضرات آيات: ميرزاى نائينى، سيد ابوالحسن اصفهانى و ميرزا ابوالحسن مشكينى در نجف اشرف، و آيت الله حاج آقا حسين قمى در كربلا، مبانى فقهى و بنيه علمى خويش را استوار ساخت.

وى در اين مدت براى تبليغ دين، بارها به هندوستان سفر كرد. همچنين او در ملازمت آيت الله قمى براى اعاده حجاب زنان، به ايران آمد و پس از موفقيت آيت الله قمى، به عراق بازگشت. پس از شهريور 0132 و بهبود وضع دينى ايران، به وطن خود باز آمد و در سال 1374ق به اصرار گروهى از علما و مردم متدين تهران، امامت جماعت مسجد بنى هاشمى را بر عهده گرفت و به نشر احكام دين پرداخت. از تأليفات وى، كتاب سر السعاده در فضيلت صلوات، كفاية النحو، تسلية المريض و خاطرات است.

وى در دوم صفر 1384 ق بدرود حيات گفت و در قبرستان شيخان به خاك سپرده شد.[12] وى والد حجت الاسلام مرحوم حاج سيد مهدى روحانى بود كه پس از پدرشان در آن مسجد اقامه نماز مى كردند.

دامادها

آيت الله العظمـى حاج سيد صادق قمى، دامادهاى بزرگوارى داشت كه برخى از آنان عبارتنـد از:

1. حضرت آيت الله آقاى حاج شيخ محمد على شاه آبادى (ره) (1292 - 1363 ق)، استاد حضرت امام خمينى (ره) و صاحب رشحات البحار، شذرات المعارف، مفتاح السعادة، منازل السالكين، رساله عقل و جهل، حاشيه بر كفايه، نجات العباد و فصول. [13]

2. آيت الله حاج شيخ مهدى حرم پناهى قمى (1319 - 1374 ق). [14]

3. آيت الله حاج ميرزا محمد قمى، عموى مرحوم حاج شيخ محمد تقى قمى و بنيانگذار «دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» است.

4. آيت الله حاج مير سيد حسن برقعى قمى. [15]

5. آيت الله حاج ميرزا محمد باقر جواديان قمى. [16]

نوادگان

از آن فقيه بزرگ و فرزندانش، نسلى صالح، عالم و متدين بر جاى ماند كه تاكنون چراغ علم و فضيلت را در حوزه علميه قم روشن نگاه داشته اند. برخى از آنان عبارتند از:

1. مرحوم حضرت آيت الله آقاى حاج سيد محمد روحانى (1338 - 1418 ق)، صاحب منتقى الاصول در 7 جلد، المرتقى الى الفقه الارقى در زكات در 3 جلد، صوم، خمس، حج و خيارات، حاشيه عروة (طهارت و صلات)، توضيح المسائل، منهاج الصالحين و مناسك حج [17]، كه از شاگردان آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهانى و شيخ محمد حسين غروى اصفهانى و از بزرگ ترين تلامذه آيت الله العظمى خوئى و از مشهورترين استادان حوزه علميه نجف و يكى از مراجع تقليد قم به شمار مى رفت. برخى از شاگردانش، عبارتند از آيات و حجج اسلام: شهيد سيد محمد باقر صدر، شهيد سيد عبدالصاحب حكيم، شيخ محمد مهدى شمس الدين، سيد محمد حسين فضل الله، سيد مرتضى نجومى، شيخ محمد صادق جعفرى، شيخ محمد رضا جعفرى، حاج شيخ احمد انصارى قمى، حاج شيخ محمود انصارى قمى، شيخ يحيى فلسفى دارابى، شيخ ابوالحسن قائمى و سيد محمد جواد علوى بروجردى.

2. آيت الله حاج سيد صادق روحانى (متولد 1342 ق)، صاحب زبدة الاصول در 6 جلد، فقه الصادق در 27 جلد، توضيح المسائل، المسائل المستحدثه، منهاج الفقاهه در 4 جلد، شرح كفايه، حاشيه رسائل ،اجتهاد و تقليد، فروع علم اجمالى، جبر و اختيار، ولايت فقيه، قواعد فقهيه، مناسك حج و حاشيه عروه. [18]

3. آيت الله حاج سيد مهدى روحانى (1343 - 1421 ق) صاحب بحوث مع اهل السنة و السلفية، الوتر ثلاث ركعات، احاديث العترة عن طرق اهل السنة، تاريخ فرق و مذاهب اسلامى، فرقة السلفية و تطوراتها، تفسير سوره فجر، حاشيه بر تفسير جوامع الجامع. معظم له عضو مجلس خبرگان رهبرى و جامعه مدرسين حوزه علميه قم و از علماى مشهور حوزه علميه قم به شمار مى رفتند.

ايشان سال ها در مسجد حاج سيد صادق، در هر سه وعده اقامه جماعت مى كردند و بسيارى از مشكلات مردم را به سرپنجه تدبير خويش مى گشودند.[19]

حضرات حجج اسلام آقايان: 4. مرحوم حاج سيدفضل الله، 5. حاج سيد محمدعلى، 6. حاج سيدمهدى، 7. مرحوم حاج سيدمهدى و 8. حاج سيدهادى روحانى ازعلماى محترم تهران.

9. آيت الله حاج شيخ محسن حرم پناهى (متولد 1347ق)، صاحب شرح وسيلة النجاة، شرح كفاية الاصول و برخى از مجلدات جامع احاديث الشيعه [20] و عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم و امام جماعت مسجد محمديه قم.

01. مرحوم حجت الاسلام والمسلمين مرحوم آقاى حاج آقا مصطفى برقعى، امام جماعت فقيد مسجد محمديه قم.

11و 12. حضرات حجج اسلام آقايان: حاج آقا نصرالله شاه آبادى و حاج آقا نورالله شاه آبادى، فرزندان مرحوم آيت الله العظمى شاه آبادى و از علماى محترم تهران.

منابع

1. تهرانى، شيخ آقا بزرگ، نقباء البشر فى القرن الرابع عشر، چاپ مشهد.

2. روحانى، سيد مهدى، سخنان شفاهى آيت الله سيد مهدى روحانى.

3. همو، سرالسعادة، مقدمه، چاپ قم.

4. شريف رازى، محمد، آثارالحجة، قم، كتابفروشى برقعى، 1335.

5. همو، گنجينه دانشمندان، ج 1و2، تهران، انتشارات اسلاميه، 1352.

6. فيض، ميرزا على اكبر، تاريخ قم (مخطوط).

7. مقدس زاده، سيدمحمد، رجال قم، چاپ قم.

1. نقباء البشر، ج 2، ص 885 .

2. مقدمه سر السعاده، به قلم آيت الله حاج سيد مهدى روحانى، ص د.

3. نقباء البشر، ج2، ص 856 .

4. مقدمه سر السعاده، ص د.

5. همان جا.

6. همان، ص هـ .

7. همان، ص هـ .

8. همان، ص هـ ، و .

9. گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 338 ؛ رجال قم، ص 156؛ آثار الحجّه، ج 2، ص 72ـ 73.

10. آثار الحجه، ج 2، ص 36؛ گنجينه دانشمندان، ج2، ص336؛ رجال قم، ص85.

11. گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 337؛ رجال قم، ص 87.

12. گنجينه دانشمندان، ج2، ص 339 ؛ رجال قم، ص 93؛ مقدمه سرّ السعاده، ص ح، ز.

13. نور علم، ش 9، ص 126 - 134؛ پيام حوزه، ش 01، ص 171 - 184؛ نقباء البشر، ج 3، ص 0137؛ ريحانة الادب، ج3، ص 167 - 168؛ آثار الحجة، ج 1، ص 217 - 218.

14. گنجينه دانشمندان، ج2، ص 333 - 334 ؛ رجال قم، ص 163.

15. رجال قم، ص 001.

16. همان، ص 142.

17. گنجينه دانشمندان، ج2، ص 163.

18.همان، ج2، ص 016 - 162.

19. همان، ج 2، ص 164؛ نور علم، ش 29، ص 16 - 26.

20. گنجينه دانشمندان، ج2، ص 134.