نهانى ابن الرَّسُولِ عَنِ المُدامِواَدَّبنى بآدابِ الكِرامِيعنى : پسر رسول خدا صلي الله عليه و آله مرا از شرب شراب نهى كرد و به آداب بزرگواران مؤدّبفرمود .
و گفت به من : خود را نگاهدار از آشاميدن شراب براى ترس از خدا ، نه ترس ازمردمان ، پس من گفتم :
چگونه خود را نگاهدارى كنم از خوردن شراب ، و دوستى آن در استخوانهاى منجاى گرفته است ؟
و مى بينم آنچه پاك است و حلال در طبع من زشت و پليد مى نمايد و آنچه ناپاك و حراماست نفس خبيث من او را پاك مى داند .
و عجب است در اين زمان هر قدر بر مُنادمين خمر از پير و جوان به قدر امكان با لسانرطب و بيان عذب ، نصايح و مواعظ بر زجر و منع از بزرگى حرمان و حرمت آن گفتهمى شود در جواب مضمون اين سه بيت را خوانند :غذاى روح دهد باده حريق الحقكه رنگ و بوش زند رنگ و بوى گل را دقبه طعم تلخ چو بيند پدر وليك مفيدبه پيش مبطل باطل به نزد دانا حقحلال گشته به فتواى عقل بَرِ داناحرام گشته به احكام شرع بَرِ احمقنعوذ
خلاصه ابن هَرمه در شعر خود حسن بن زيد را بر محمد و ابراهيم برترى داده است