روح و ریحان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
به حاكم مدينه هر وقت در هر كجا او را مست ببيند حدّى بر او جارى ننمايد منصور باآنكه به ابن هَرمه نهايت اكرام مى نمود و مى خواست حاجت او را برآورد از اين فقرهاستيحاش كرد و گفت : نبايد حدود الهيّه را ابطال و تعطيل نمود ، و گفت : حاجت ديگربخواه تا برآورم .باز براى حرص و رغبتى كه به شرب خمر داشت همين مطلب را اعاده نمود ، عاقبتمنصور نوشت به حاكم مدينه : هر وقت ابن هَرمه شراب خورد هشتاد تازيانه بر او بزن تاحدّ الهى معطّل نماند و هر آنكه او را بياورد به نزد تو در حالت مستى يك صد تازيانهمأذونى بر او زنى ديگر در كوچه و بازار هر كس ابن هرمه را مست مى ديد نزديك اونمى آمد و حاكم مدينه را خبر نمى كرد و شايد آن حاكم حسن بن زيد بوده است .اگر چه اين فقره مسطوره مخالف است با اين فقره كه مجمل آن را مى نويسد : يك روزىحسن بن زيد به ابن هرمه فرمود : من كسى نيستم از مدح تو مسرور و از هجو تو خائفباشم ، شرافتى كه خداوند عالم به واسطه پيغمبر مكرّمش به ما داده است جامع هر مدحىاست و از هر ذمّى ما را دور دارد ، و حقّ جدّ بزرگوار من آن است اغماض ننمايم در حقّكسى كه خلاف شريعت حركت نمايد ، قسم مى خورم به ذات اقدس الهى اگر ديگر تو رامست ببينم دو حد بر تو جارى مى كنم : يكى براى خوردن شراب ، و يكى براى مستى كهاظهار مى كنى با آنكه نديم من هستى ، پس همت بگمار و از اين عمل شنيع بگذر براىرضاى خدا و خوشنودى حضرت سيّد انبياء صلي الله عليه و آله .پس ابن هرمه از اين تهديد ترسيد و ترك نمود ، و آن وقت نود سال از عمرش گذشتهبود .در توبه ابن هرمه و اشعار وىو اين اشعار از ابن هرمه است در توبه از شراب خوردن گفته است :