به امر هادى باللّه و پسر على حسين است در فخ كه اسم مكانى است ، و شش ميل تا مكّه معظّمه مسافتدارد با جمعى از سادات شهيد شد .و به روايت مسعودى حسن بن عبداللّه محض نيز با ايشان شهادت يافت ، و شهادتشهداء فخ فظيع و موجع است بلكه مروى است بعد از شهادت جناب حسين بن على عليه السلاممصيبتى بزرگتر از آن نبوده ، و شهادت ايشان بعد از قتل محمد و ابراهيم است به امر هادىكه موسى بن محمد نام داشت ، در سال يكصدو شصت و نه ، و مباشر قتل ايشان موسى بنعيسى بود .و عجب است هادى براى اقدام موسى بدين عمل بر او خشم كرد و اموالش را تصرّفنمود ، و چون رؤوس مطهّره ايشان را با اسراى سادات به محضر او آوردند بسيار گريهكرد ، و هر آنكه استبشار نمود و به قتل حسين بشارت داد از وى منزجر گشت .و به روايت مسعودىگفت :اَتَيْتُمُونى مُسْتَبشرينَ كَأَنَّكُمْ اَتَيتُمُونى برأسِ رَجُلٍ منِ التّركِاَوِ الدّيْلَم ! إنّه رأسُ رَجُلٍ مِنْ عترةِ رَسُولِ اللّه (ص) ألا إنّ اَقَلَّ جزاكُم عِندى اَلاّ اُثيبَكُم شيئاً ،يعنى :به سوى من آمده ايد و مرا مژده مى دهيد گويا شما براى من سر مردى از ترك و ديلمآورديد ! اين سر مردى از اولاد پيغمبر (ص) است ، كمترين جزاء شما در نزد من آن استكه به شما جزاء وصله اى ندهم .و براى حسين بن على ، عابد مذكور ، مرثيه ها گفته ، چند بيتى از كتاب« مروجالذّهب »خاطر دارم بنويسم :فَلاَبكِيَنَّ على الحُسَينِبِعولةٍ وَعَلى الحَسَن