در مدفن شريف حضرت عبدالعظيم ، وبناى رى و مدح عجم ، و در اينكه هر كس در هركجا مدفون شود طينتش را از آنجا برداشته اند ، و در اينكه طينت بر دو قسم است ، در معنىاسم «رى» و بناء آن و امتياز وى و اخبار وارده ، وسكنه وى ، و مدارس و مقابر عظيمه آن ،و آنچه صدوق در آخر كتاب«عيون»از حسن حال رى فرمود ، و آنچه مرحوم مجلسىمعذرت از مذمت اهل اصفهان خواست ، وآياتى كه دلالت بر حسن حال مى كند ، و معنى«عجم» و «اعجمى» و معنى «عرب» و «اعرابى» و انشعاب قبايل عرب از كتاب«سبائكالذهب»، و طبقات آن از شعب و قبيله و عمارة و بطن و فخذ و فصيله ، و مذمت حالمجوس ، و جهت اختلاف لغات از مسعودى در كتاب«مروج الذهب»، و مدح صفات حسنهاعراب ، و تساوى حالت عرب با عجم در جهت اسلام ، و اخبار صحيحه در مدح اعاجم ،و ظهور دولت بعد از امتداد زمان در اين عهد كيوان مهد ، و ذكر فضايل سلمان ، و دشمنى ها[كه]با عجم كردند .
روح و ريحان سيزدهم
در وفات حضرت عبدالعظيم عليه السلام است ، و آيه كريمه «وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِراً إِلَى اْللّه ِوَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ اْلْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اْللّه ِ »، و اخبار در موت غريب ، و روايت«فقيه»،و از كتاب«منهج المقال»و كتاب«ثقة الرجال»در شرح وفات آن جناب است ، و آنچه دركتاب«منتخب»مذكور است از شهادت آن جناب و نيافتن حديث صحيح بر شهيد شدن آنبزرگوار ، و آنچه بر بنى فاطمه عليه السلام از خلفاء جور رسيد به بعضى از آنها اشاره مى شود ،