سؤال عمرو بن عاص از حضرت امام حسن عليه السلام - روح و ریحان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
خلاصه ، انبياء عظام در قلّت اولاد مانند بعضى از ائمّه انام و عَدَمِ اولاد مشهورند ، پسنبايد به ايشان كه خاصّان از بندگانند ملامت نمود بلكه در وجدان اولاد اضطرابو تزلزلشان زيادتر از فقدانشان بوده براى آنكه مبادا سبب شوند در انقلابِ توجّه از مبدأو التفات به حضرت احديّت .
چنانكه در حين تحرير خاطر آوردم حديثى را كه در كتاب مستطاب«روضه كافى»منقولاست : شخصى گفت : حضرت صادق عليه السلام فرزندى خردسال داشتند و كمال ميل را به وىاظهار مى فرمودند آن طفل مريض شد به عيادت و استفسار حالش به درب خانه آنجناب آمدم ، ديدم حضرت صادق عليه السلام به درب خانه نشسته است و كمال اضطراب دارد بهنحوى كه من گمان كردم آن طفل از دنيا رحلت نموده است بعد از چندى وارد خانه شدندو بيرون آمدند در حالتى كه آثار سرور از جبين مبين آن سرور ظاهر بود ، گمان كردمحالت آن طفل به صحّت مبدّل شده است ، پس جويا شدم : فرمودند : اين طفل از دنيارحلت نمود عرض كردم : اين طفل وقتى كه وفات نكرده بود كمال اضطراب داشتيدو اكنون كمال آسودگى را داريد ؟ ! فرمودند : در آن وقت خائف بودم مبادا آنچه منافىرضاى حق است از من صادر شود ، الحال خود را در نهايت رضا و تسليم مشاهدهمى نمايم .
سؤال عمرو بن عاص از حضرت امام حسن عليه السلام
و براى اثبات آنچه زحمت دادم از كتاب«مناقب ابن شهر آشوب مازندرانى»روايتى خوشدارم در آخر اين مقدمه بنويسم : عمرو عاص از حضرت امام حسن عليه السلام سؤال كرد : چرااولاد ماها بيشتر است از اولاد شماها ؟ آن بزرگوار فرمودند :