و يكى از بزرگوارى حسن مثنى آن است كه مفتخر گرديد به مصاهرت جناب سيّدالشهداء عليه السلام عمّ اكرم افخم خود ، و جناب سيّد مظلومان او را مختار فرمود در قبول كردنو خواستن فاطمه يا سكينه ، پس فاطمه كه شبيه ترين زنان بود به فاطمه زهرا عليه السلام و درحسن و جمال مشهوره و شباهت به حورالعين داشت به وى مرحمت فرمودند ، و در كربلاحاضر شدند ، و جنگ كردند و جراحات كثيره بر بدن شريف ايشان رسيد و شهيد نشد اسماء بن خارجه كه كنيه اش ابى حسّان است و برادر مادرش بود از عمر بن سعدخواهش كرد و او را از اسيران جدا كرده و جراحات او را مداوا كرد و در كوفه به روايتسابق با اهل بيت بوده است ، و سى و پنج سال از سنّ وى گذشت ، و در مدينه وفات كرد .و وصيّت در حين وفات به برادر مادرى خود نمود با آنكه برادرش زيد حضور داشت .پس فاطمه بنت الحسين عليه السلام خيمه اى بر بالاى قبر او زد و يك سال تمام گريه كرد تا آنكهشبى هاتفى فرياد كرد :هَلْ وَجَدُوا ما فَقَدُوا ؟يعنى : آنچه را كه گم كردند آيا يافتند ؟ ديگرىدر جواب گفت :بَلْ يَئِسُوا فَانْقَلبُوا، يعنى : مأيوس شدند و برگشتند.و در كتب سنّيان است : فاطمه بنت الحسين عليه السلام بعد از رحلت حسن مثنى زوجهعبدالرّحمن بن عمرو بن عثمان بن عفّان شد و از وى محمّد ديباج متولّد گرديد .و در«بحار»مروى است : فاطمه بنت الحسين عليه السلام بعد از نداء هاتف شعر