هِىَ خَيمةٌ جِبريلُيَخدِمُ اهلَهاوالروحُ والاملاكُ خِدْمَةَ قَنْبَرِهِىَ خيمة خضعتْ لهاخِيَمُ الْمُلوكِ كَتُبَّعٍ وكَقَيْصَرِ
هِىَ خيمةٌ لو كانَ أحمدُ حَاضراًلَبكى لها مِثلَ السّحابِ الْمُمْطِرِ
پس كيست مظلوم تر جز آن بزرگوار كه به اين قسم به اهل بيت اطهارش در حال حياتو بعد از شهادت صدمه عظمى زدند .
چهارم :مظلومى آن بزرگوار براى كمال تشنگى و شدّت عطش بود كه در چهار عضوشريفش اثر كرده بود :
اوّل : در چشم مباركش چنانكه خداوند فرمود :« فَلَوْ تَراهُ ـ يا آدم! ـ وَهُوَ يَقُول :واعَطشَاه! حتّى يحولُ العَطَشُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ السّماء كالدُّخان ».و از اين عبارات نهايت تشنگى آن جناب واضح است ، و در كتب مقاتل ضبط است :والعين مظلمة من شدّة الظّمأ .
دوّم : در لب مباركش اثر كرده بود ، چنانكه گفته اند :والشَّفة ذابِلَةٌ من شِدّةِ العَطَشيعنى :لبهاى مباركش از تشنگى خشك شده بود .
سوّم : در زبان مباركش اثر كرد ، چنانكه در حديث است :« وهو يَلُوكُ لِسَانَه من العطشويطلبُ الماء ».لوك : گردانيدن چيزى است در دهان يا به معنى مضغ و خائيدن است ، و آن شدّت از