فِى اْلنُّجُومِ * فَقَالَ إِنِّى سَقِيمٌ ».
و اخبار هر يك از پيغمبران و گريه و اندوه ايشان و تشرف به آن تربت مباركه بيانىمفصّل مى خواهد.
عجالةً خوب است مطلبى كه در آغاز اين عنوان اشاره نمودم انجام دهم .
علاوه از آن چه در معنى ثار اللّه بسط دادم پس بنابرآن معنى كه « ثائر » همان ثار باشديعنى : جناب سيد الشهداء عليه السلام را خون خدا بخوانيم بدون اينكه خدا خونخواه باشد يا خودآن بزرگوار ، آيا معنى ديگر جائز است گفته شود كه مناسبتى داشته باشد ؟
آن چه به فهم قاصر مى رسد و در ذهن حاضر دارد آن است كه : خداوند متعال براىتشريف و تكريم بعضى از مخلوق ذى شان را به خود نسبت مى دهد ، نظير آن تشبيه معقولبه محسوس است براى تفهيم افهام و اذهان بندگان يعنى : هر عضوى از اعضاء انسانيه رابنا بر ظهور و بروز صفت خاصه اضافه و انتساب به خود فرموده .
مثلاً ظهور سلطنت و استيلاء سلطان بر سرير و تخت است ، و خداوند سبحان كهسلطان السلاطين است و منزّه از جهت و زمان و مكان ، عرش عظيم را كه اعظم اجرامو اجسام است و محيط بر تمام مخلوقات از مجرّدات و ماديات آن را عرش خود خوانده ،و اظهار استيلاء و استواء خود را كه همان ظهور قدرت است بر آن فرموده كه : «اْلرَّحْمنُعَلَى اْلْعَرْشِ اْسْتَوَى ».