نبى است ، اكنون كه سيّد مختار نيست امام بايد باشد تا عقوبات الهيّه شامل حال بندگاننشود .
امّا خفاء وى براى حكمت و مصلحتهاى كثيره است كه در كتب غيبت ضبط است اعظمآنها خوف از قتل است كه اگر ظاهر شود و كشته گردد آن وقت به مفاد :« لَوْ بَقِيَتِ الأرْضُبِغَيْرِ حُجّةٍ لَساخَت بِأهلِها »مراد و مقصود از ايجاد هر موجودى منتفى خواهد شد .و حضرت نبوى صلي الله عليه و آله فرمودند :« أهْلُ بَيْتى أمانٌ لأهْلِ الأرْضِ فاذا هَلَكَ أهْلُ بَيتى أتى أهلُالأرض ما يكرهُون ».
و أيضاً در خفاء ظهور آن جناب فرمودند :« مَثَلُ القائِم مِنْ وُلدى مَثَلُ السّاعَة» .
و ديگر آنكه خود آن جناب فرمودند : « مثل غيبت من چون آفتاب است در زير ابرچنانكه فيض آفتاب از اهل عالم منقطع نمى شود »وجود حضرت حجت نيز چنيناست عجب گفت مولوى :
يعنى : تمام عيبها و نقصها در هياكل ماهاست و علّت ها و رمدها در چشم ماهاستو اگر نه حضرت حجت اللّه اعظم موجود است .اى در درون جانم و جان از تو بى خبراز تو جهان پر است و جهان از تو بى خبر