مى خواهى كه من از كسانى باشم كه خداوند عزّ و جلّ در حق آن ها فرموده:«و يقطعون ما امر اللّه ان يوصل»؟
ابونصر بخارى اين حكايت را با اندك تغييرى در كتابانسابروايت كردهو مى گويد اين شهادت قاطع و برهان واضح است بر نسب بنوالافطس كه ايشان راافاطسه گويند.
حسن را بدين جهت افطس مى گفتند كه قصبه بينى وى پهن و منبسط بود و هيچارتفاعى در قصبه انف نداشتگويند اين انتشار و انفراش بينى وى مادرزاد بودو همچنان از مادر تولّد يافته بود و عرب اين چنين كسى را از مردمان افطس و از زنانفطساء گويند؛ از اين جا است كه اعقاب و اولاد و احفاد حسن افطس را بنوالافطسو افاطسه نامند.
در خدمت حسين بن علىّ بن حسن مثلّث ابن حسن مثنّى بن حسن مجتبى بن علىبن ابى طالب عليه السلام ، معروف به صاحب فخّ و امام زيديّه است، بوده و در طرق اماميه نيزدر جلالت قدر صاحب فخ، احاديث وارد شده و مقصود از صاحب قبر فخ در شعردعبل خزاعى كه در خدمت امام رضا عليه السلام عرض كرد:مدارس آيات خلت من تلاوةو منزل وحى مقفر العَرَصاتقبور بكُوفان و اخرى بطيبةو اخرى بفخّ نالها صَلواتىهمين بزرگوار است.
و حسين صاحب فخ در ايّام خلافت موسى الهادى باللّه عباسى خروج كرده،بسيارى از بنى هاشم در خدمتش بودند يكى از آن ها عبداللّه بود.