آگاهي امامان از زمان موت و شهادتشان و عدم آن از ثمرات قرائتهاي فوق است كه موجب ارائه تفاسير و توجيهات مختلفي در مواردي ميشود كه ائمه با علم و آگاهي به سوي مرگ ميشتافتند. مانند علم حضرت علي عليهالسلام و امام حسين عليهالسلام به زمان دقيق شهادت خود و حركت آنان به سوي مسجد كوفه و كربلا كه در ظاهر القاء به تهلكه ميشود.
بعضي عالمان بزرگ اماميه در توجيه حركت فوق منكر آگاهي امام علي عليهالسلام و امام حسين عليهالسلام به شهادت خودشان شدند كه اينجا ميتوان به سيد مرتضي33، شيخ مفيد34، شيخ طوسي35، ابن شهر آشوب36 و شيخ طبرسي37 اشاره كرد.
برخي ديگر با پذيرفتن علم آن بزرگواران به تمامي جزئيات و امور گذشته و آينده و به تبع آن علم به شهادت خود، به ارائه توجيهات مختلف پرداختند كه از آنان ميتوان از شيخ صدوق38، ابن طاووس39، يوسف بحراني40، علامه مجلسي41، علامه طباطبايي42، شهيد مطهري43 و آيات عظام بروجردي، گلپايگاني، اراكي و مرعشي، نام برد.
اما عقيده امام خميني با قرائت دوم همساز است و تصريح ميكندكه به حسب روايات، امام حسين عليهالسلام علم به شهادت خود داشت.44
معاد و وجود عالم رستاخيز از مسلمات اديان آسماني خصوصا اسلام به شمار ميآيد، اما درباره چگونگي تصوير و تبيين بعضي آموزههاي آن از قبيل روحاني يا جسماني بودن، قبر، صراط، ميزان، ارتباط نفس با بدن دنيوي و اعاده بدن دنيوي و به تبع آن شبهه معروف آكل و مأكول، نظرات مختلفي وجود دارد. ما در اين مختصر به بررسي قرائتهاي عرضه شده در خصوص نوع كيفر اخروي و انقطاع يا خلود آن ميپردازيم.
نوع عذاب (اعتباري يا تكويني)
هر چند ضرورت اصل كيفر مورد توافق عالمان دين قرار گرفته است اما درباره نوع آن سه قرائت وجود دارد:
الف) تكويني: به اين معنا كه عذابهاي قيامت از هنگام فوت تا پايان عذاب، رابطه تكويني و حقيقي با شخص مجرم دارد، كيفر عمل و فعل تكويني شخص گناهكار است كه در قيامت، انسان توسط آن معذب ميشود و رابطه آن دو، رابطه «علت و معلول» و به تعبير دقيقتر «عينيت» است. درباره چگونگي عذاب توسط عمل معصيت دنيوي، طرفداران آن ميكوشند، با قول به «تجسم اعمال» ـ كه ظاهر كتاب و سنت است ـ با دو تقرير مختلف يعني وجود صورت باطني براي اعمال دنيوي انسان و تجسّم و تمثّل انواع عذاب و نعمت توسط نفس انسان، به تبيين آن بپردازند.
قرائت فوق متعلق به عالمان معرفت مانند صدرالمتألهين، شيخ بهائي، علامه طباطبايي و شهيد مطهري است.45
ب) اعتباري و قراردادي: مدعاي اين قرائت آن است كه انواع عذاب و نعمتهاي آخرت تنها مجازات و تفضل خداوند است كه هيچ رابطه تكويني با شخص گناهكار يا مطيع ندارند، بلكه خداوند در مقابل ثواب و عصيان بندگان خود، بهشت و جهنمي را با مأموران ويژه مهيا كرده است كه هر گروهي به حسب اعمال خود وارد آن خواهند شد.
بيشتر متكلمان، مفسران و محدثان از اين تفسير حمايت كرده و دست به تأويل آيات و روايات تجسم اعمال زدهاند كه شيخ مفيد، شيخ طبرسي و طوسي، از آن جمله ميباشند.46
علامه مجلسي نظريه تجسم اعمال را ناسازگار با معاد جسماني وصف كرده است.47
ج) اعتباري و طبيعي: برخي از معاصران كه مباني هر دو قرائت را ملاحظه كرده و نميتوانستند به طرد يكي و اخذ ديگري دست بزنند، ناچار به جمع هر دو قرائت پرداختند و مدعي شدند ثواب و عقاب آخرت تلفيقي از تكويني و اعتباري است. كه اينجا ميتوان به محقق كمپاني، جوادي آملي، جعفر سبحاني، مصباح يزدي و سيد جلال الدين آشتياني اشاره كرد.48
اما قرائت حضرت امام قدسسره با مبناي دوم مطابقت دارد و با قول به وجود صورت باطني براي اعمال مادي انسان، سخن علامه مجلسي را «كلام غريب» ميداند كه تركش اولي است.