جمعي به درخانه شخص بخيلي رفتند تا از او جيزي اخذ كنند ، شخص بخيل از آمدن ايشان خبر يافت ، غلام را گفت بيرون برو و اين جماعت را بگوي كه خواجه من دوش وفات يافته است ، معذور داريد .
غلام بيرون آمد و پيغام رسانيد .
آنعده گفتند صاحب خانه ولي نعمت ما بود و بر گردن ما حق بسيار دارد ، انتظار جنازه او ميبريم تا بيرون آرند و بر او نماز گزاريم و بخاك بسپاريم .
/ لطائف الطوايف