شخص صاحلي كه نيازمند شده بود ، بدرخانه بخيلي رفت و گفت چنين بمن رسيده كه تو مقداري از مال خود را وقف نيازمندان كرده اي و من بسيار مستحق و فرو مانده ام .شخص بخيل بهانه پيش آورد و گفت من آنچه وقف كرده ام ، براي كوران كرده ام و تو كور نيستي شخص صالح گفت غلط ديده اي ، كور واقعي منم كه روي از آن رزاق حقيقي بر تافته ام و بسوي چون تو بخيلي شتافته ام .و روي از او برگردانيد ت .شخص بخيل از سخن او متاثر شد و از عقبش دويد و هر چند درخواست كرد كه برگردد تا خدمت بجاي آورد ، درجه قبول نيافت ./ لطائف الطوائف