اهل خانه بخيلي آنقدراصراركردند تامصمم شددرهمي براي آنهاخرج كندوبيرون رفت كه چيزي بخرددرراه مارگيري را ديديك افعي به جان خودسرداده تادرهمي ازتماشاچيان بگيرد،باخودگفت اين عبرتي است كه خدادرراه توپيش آورده تاپندبگيري ،درهمي كه بهاي آن جان است آيارواست كه براي خوارك يانوشابه اي تلف شود؟به خانه بازگشت ودرهم رابه كيسه بازگرداند ...