بلعم باعورايكي ازدانشمندان و عارفاني بودكه ازنظرعلم ومعنويت به پايه اي رسيده بودكه به عنوان مستجاب الدعوه خوانده ميشد،يعني دعايش به استجابت ميرسيد .
وي درزمان حضرت موسي ع زندگي ميكرد،حتي حضرت موسي ع ازوجوداوبه عنوان يك مبلغنيرومندبرضد طاغوت زمانش فرمون استفاده ميكرد .
امااوبراثرتمايل به زرق وبرق دنيا،و وعده ووعيدهاي فرعون ،ازراه حق منحرف شد،ودرخدمت فراعنه درآمد،وآن مقام عالي ومعنويت خودراازدست داد،درروايتي آمده حضرت رضاع فرمود بلعم حامل اسم اعظم الهي بود،ودعايش به استجابت ميرسيد،ولي به فرعون تمايل پيداكرد،حتي وقتي كه فرعون وسپاهش ،به تعيب موسي ع ويارانش پرداختند،فرعون ازبلعم باعوراخواست ،ازمقام معنوي خوداستفاده كرده و موسي رانفرين كند .
اواين تقاضاراقبول كرد،سواربر الاغ ش شد،تابه مكان مخصوصي براي نفرين كردن برود، الاغ اوحركت نكرد، الاغ ش رابه بادكتك گرفت هرچه اورازد، الاغ حركت نكرد،تاآنجاكه الاغ به زبان آمدوگفت چرامرا ميزني ؟آياميخواهي براي نفرين برضدپيامبرخدا،موسي ع باتوهمراهي كنم ؟ بلعم ،آنقدرناراحت شدكه الاغ ش راكشت ،ولي خداوندبه اوعضب كرد،ومقام عالي معنوي راازاوگرفت ،كه ديگردعايش به استجابت نميرسيد،وآيه 175 سوره اعراف ،دراين موردنازل گرديد .
سپس حضرت رضاع فرمودسه حيوان ،وارد بهشت ميشوند1 الاغ بلعم باعورا2سگ اصحاب كهف 3گرگي كه باكشتن فرزند دژخيم سمتگري ،آن ستمگررااندوهگين نمود،آن دژخيم ستمگرازطرف سلطان ظالم مامورظلم وستم به بندگان خداشده بود،وي پسري داشت كه بسياراورادوست ميداشت ،آن گرگ پسرآن دژخيم ظالم رادريدوكشت ،ودرنتيجه ،آن دژخيم ستمگرمحزون گرديدبنابراين ،اين سه حيوان ،به خاطردوستي بادوستان خداو دشمني بادشمنان خدا،واردبهشت ميشوند .