حماقت

نسخه متنی -صفحه : 151/ 24
نمايش فراداده

گفتارزندانى

حدودسه سال پيش به تهران آمدم وباعده اي دوست شدم ،يكي ازآنهاكه هم سن خودم بود،ظاهراخودش رادوست خوبي معرفي مي كرد،امااي كاش بااودوست نشده بودم ،اومرابه انحراف كشيدوزندگيم راتباه كرد .

يك روزدرخيابان قدم انحراف راباكشيدن چندسيگاربرداشتم ،تاشب باهم بوديم ،صحبتهاي زيادي كرديم كه ناگهان به من پيشنهادسرقت ازمنزلي راداد،ابتدانپذيرفتم ،وبه اوگفتم :من يك انسان شرافتم ،باكاروزحمت مي خواهم زندگي خوب وباسعادتي داشته باشم امااوبا حرفهايش مرااغفال كرد،ووادارم كردكه دست به سرقت بزنم ،شايدآن لحظه به خودگفتم يك دفعه كارخطاكردن عيبي ندارد .

برادرم وقتي متوجه شد،سعي كرد تامراازاين اعمال زشت نگه دارد،اماازآنجاكه عادت به اعمال زشت به خصوص سرت درمن اثرگذاشته بودبازبه سرقت ادامه دادم ،وبه اين ترتيب خودم وخانواده ام راباكارهايم به نابودي كشاندم .

اولين دفعه كه دستگيرشدم هشت ماه دركانون اصلاح وتربيت زنداني بودم ،پس ازآزادي قصدداشتم ازاين اعمال دست بردارم ،چون علاوه برترس ازگناه ،اززناني شدن هم مي ترسيدم .

ولي بازهمان دوست بازيهاي گذشته شروع شد،وپس ازمدتي كه به اين كارهاي زشت ادامه دادم توسطيكي ازدوستانم كه دستگيرشده بودلورفتم ،ودردادگاه محكوم به حبس شدم ،ولي فعلاازاعمال گذشته ام پشيمانم ....

وازخداوندنيز بخاطرگناهانم طلب مغفرت مي كنم وازخانواده وجامعه خودمي خواهم مراببخشند كه نتوانستم باعث سرافرازي آنهاباشم .

سخني هم باكساني دارم كه دوستاني در زندگي براي خودانتخاب مي كنندكه مانندمن باعث نابودي زندگي آنهاميشوند" بدانيدكه چنين زيستن خطائي بس بزرگ است ،هم اكنون دست ازانحراف خود براداريدوبه دامن پاك جامعه اسلامي روي آوريد،وازخداطلب مغفرت كنيدكه خداآمرزنده گناهكاران ااست .

/مجله جوانان ،24آذر،1365شماره 1025ص 19