وقتي به سببي ميرزاحسين خان سپهسالارصدراعظم نسبت به شاهزاده حاجي بهاءالدوله كه درسال ‚ پقمري باپرداخت پول به صدراعظم وشاه ،لقب ومنصب اميرتوماني گرفته بودسرگران ونامهرباني شدودرپي بهانه بود كه وي راگوشمالي دهد .
روزي درفرصت مناسب چندان ازاونزدناصرالدين شاه سعايت كردكه اجازت يافت منصب اميرتوماني وي رابگيرد .
شادان ازپيروزي بر حريف ،شاهزاده رااحضاركردوگفت:شاه فرموده است كه توراازدرجه اميرتوماني خلع وشمشيرت رابازكنم .
بهاءالدوله به نشان تمسخرخنديدوگفت:بچشم ، فرمان شاه رااطاعت وشمشيرم رابازمي كنم ،اماحتمامي داني كه من اين منصب را به ازاي پيروزي درجنگ بادشمن كرده باشم وبه جرم اين خيانت خلع درجه شوم .
پول كلاني داده ام واين منصب راخريده ام ،بگوپولم راپس بدهدومنصبش رابگيرد .
سپهسالارازجواب عاجزماندوشاهزاده همچنان تاپايان عمراميرتومان بود .