بزرگترين موهبتي كه خداوند به انسان داده است "عقل است .
انسان به كمك عقل وباكمي انديشه حق را مي شناسد،اماپيروي ازحق ،آزادگي وفروتني مي خواهد .
آدمهايي كه گرفتارهوي وهوس هستندهرگزازحق پيروي نمي كنندوحتي رودرروي آن قرارمي گيرند .
ابوجهل چنين آدمي بودودرگمراهي وضلالت باقي ماند .
"يك شب ابوجهل به اتفاق وليدبن مغيره به طواف خانه كعبه مشغول بودند .
آنهاضمن طواف ،درباره حضرت محمدص باهم سخن مي گفتند:ابوجهل گفت:به خداسوگندمي دانم كه اومحمدص راست مي گويد .
وليدبه اونهيب زدوگفت:ساكت باش !چه چيزي سبب شده است كه اين سخن رامي گويي ؟ابوجهل جواب داد .
مااورادرخردسالي وجواني صادق امين مي ناميديم .
چگونه اكنون كه به كمال وعقل رسيده است اورادروغگووخائن بناميم ؟من همچنان عقيده دارم كه اوراست مي گويد .
وليدباخشم گفت:پس چرااورا تصديق نمي كني وبه اوايمان نمي آوري ؟ابوجهل پاسخ داد .
به اوايمان بياورم ؟ مي خواهي دختران قريش بنشينندوبگوينندكه من ازترس شكست تسليم برادرزاده ابوطالب شدم ؟سوگندبه "لات "و"عزي "كه هرگزازاوپيروي نخواهم كرد