کف زدن اجباري - حماقت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماقت - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

کف زدن اجباري

كف زدن ،هوركشيدن وفريادهاي متوالي سپاس ازپيشوا،بوسه زدن برمجسمه هاي استالين كه درهرميداني نصب شده بود،واحترام به تصاويربزرگ وي نشانه وفاداري به آرمان كمونيسم در شوروي بود .

ازسال پكه بازداشتهاي دسته جمعي موج تازه اي يافت ،بسياري از شيفتگان حكومت "طبقه كارگر"هم دستگيرشدند .

جرم آنهااين بودكه درهنگام كف زدن وانجام مراسم سپاس ازپيشواي كبيربشريت !!زودترازديگران ازكف زدن دست برداشته اند .

سولژنيتسين دركتاب خودداستان جالبي رادراين موردنقل مي كند .

"تصويري كه مي خواهم ينگارم ،تصويري ازجريان قضايادرآن سالهاس ت .

حزب كنفرانسي به مقياس ناحيه دراستان مسكوترتيب داده است .

رياست اين كنفرانس به عهده دبيرتازه كميته ناحيه اي است كه جانشين آن دبيري شده كه تازه به زندان افتاده است .

درپايان كنفرانس پيشنهادمي شودكه رسم ستايش وسپاسگزاري ازرفيق استالين به جاي آورده شود .

ناگفته پيداست كه همه ازجايشان بلندمي شوندهمچنانكه درسرتاسركنفرانس ،همه كس به هرباري كه نام اوبرده شد،ازروي چهارپايه خودجست وكف زدنهاي ديوانه واركه به شكل شوروهلهله درآمده است ،درسالن كوچك بيدادمي كند .

مدت سه ،چهار،پنج دقيقه درهيجان ديوانه وارشان پايداري نشان مي دهندوهمچنان سرتاپاشوروهلهله مي شوند .

امارفته رفته دستهادرد مي گيرد،امابازوهاازبس كه به هوارفته بودودرهوامانده بود،رفته رفته سست مي شود،امارفته رفته آدمهاي چهل پنجاه ساله ازنفس مي افتند،اماكساني هم كه ازصميم قلب ستايشگراستالين هستند،رفته رفته اين كارراحماقتي جانفرسا مي بينند .

بااين همه ،چه كسي مي تواندجرات داشته باشدكه پيش ازهمه دست از كف زدن بردارد؟كسي كه بتواندچنين كاري بكند،دبيركل كميته استان است .

همان كسي كه پشت كرسي سخنراني ايستاده است وپيشنهادراخوانده است .

امااودبير جديدي است ،جانشين دبيري شده است كه اورابه زندان انداخته اند .

واين است كه خودش بيم دارد،زيراكه دراين سالن ،ميان آنان كه سرپاهستندوكف مي زنند، عده اي ازاعضاي "ان كه وه ده "ايستاده اندوچهارچشمي نگران كسي هستندكه اول دست ازكف زدن بردارد ...

وتوي اين سالن كوچك ودورافتاده وگمنام دورافتاده وگمنام وناشناخته ازلحاظپيشواكف ردنهامدت شش دقيقه ادامه مي يابد،هفت دقيقه ،هشت دقيقه ادامه مي يابد..

مرده اند!كارشان ساخته شده است !اكنون ديگر نمي توانندبازايستند،مگرزماني كه قلب ازكاربيفتد!درانتهاي سالن كه دستخوش ازدحام است ،بازهم مي توان كمي دغلبازي كرد،كمتر،نرمتروباحدت و جنوني كمتردست زد،اماپشت كرسي سخنراني ،درانظارمردم ،چگونه مي توان چنين كاري كرد؟مديركارخانه كاغذسازي محل ،كه مردي استخواندارومستقل است ،پشت كرسي سخنراني ايستاده است وكف مي زند،وبااين همه ،مي توانددريابدوضع تا چه اندازه ساختگي ودشواراست .

بازهم كف مي زند .

نه دقيقه پياپي است كه كف مي زند .

ده دقيقه كف مي زند .

درمانده ومستاصل ،به سوي دبيركميته حزب درناحيه مي نگرد .

ديوانگي است !ديوانگي گروهي است !رهبران ناحيه ،بااميدي ضعيف اما باآن شورواشتياقي كه ازراه تظاهربه چهره شان داده اند،به روي همديگرمي نگرند ...

بدين گونه بايدچندان كف بزنندكه نقش زمين شوندوچندان كف بزنندكه ناگزيرروي زنبه بيرون برده شوند!حتي درآن صورت هم كساني كه مانده اندنبايدبه لرزه افتند .

نبايدازجايشان بپرند!دردقيقه يازدهم ،مديركارخانه كاغذسازي قيافه آدم مرتب وكارآمدي رابه خودمي بندد ...

وسرجايش مي نشيند .

آه چه معجزه اي !آن شورواشتياق توصيف ناپذيرومقاومت ناپذيرهمگاني كجارفت ؟همه مثل يك تن ،مثل يافتند!يگانه چيزي كه بايدگفت اين است كه ازقضادرست از همين راه ،طبايع استقلال پرست بازشناخته مي شوند .

درست ازهمين راه است كه اذهان استقلال پرست ،مردم مستقل ،ازميان برداشته مي شوند .

همان شب ،مدير كارخانه بازداشت شدوبه بهانه اي ديگرده سال حبس ،به سهولت وبي دردسر، برگرده اش گذاشته شد .

اماپس ازامضاورقه ‚صورتجلسه پايان بازجويي اين تذكر ازسوي بازجوبه اوداده شد .

هرگزاول كسي نباش كه دست ازكف زدن برداري !

/ 151