*دزدان -حيله گر - حماقت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماقت - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

*دزدان -حيله گر

درطهران شخصي درخيابان ميرفت ديددونفرباهم راه ميرونديكي بديگري گفت سرجارراه زني از درشكه پياده ميشدانگشتري ازدستش پرت شدهرچه جست پيدانكردميگفت نگين اش الماس بودصدتومان خريده بودم بعدازچندقدم مرديراديدكه خودرابپهلوي او رسانيدباوزيرگوشي گفت من يك انگشتري پيداكرده ام ولي ميترسم كه اگراظهار كنم مرابگيرندببرندنظميه بگويندتودزديده وحال آنكه من اينراپيداكرده ام ممكن است شماآنرابقيمتي مناسب قبول فرمائيدآنگاه خودتان بهرطريق كه ميدانيدبفروش ميرسانيدآنمرداين سخن رامنضم كردبسخن آندومردكه باهم حرف ميزدندديدكه راستست خصوصاطمعش هم چشم عقلش رابست خلاصه باوركردوده بيست تومان دادخريدمدتي آنراپنهان داشت كه تاسروصداي آن بخيال خودش بخوابدبعدازچندماه آنراببازارآوردبهركه نشاندادگفتندشيشه است دوسه قرآن بيشترارزش ندارد

/ 151