طايفه زنديه ابتدادر" كمازان "ملايرمي زيستند .نادرشاه اين طايفه رابه دره گزخراسان تبعيدنمود .پس ازكشته شدن نادرشاه اين طايفه ازفرصت استفاده كردندوبه محل اوليه خود بازگشتند .آنان ازهرج ومرج وانقلابهايي كه بعدازكشته شدن نادرشاه ايجادشده بوداستفاده كرده وقدرت رابه دست گرفتندوكريم خان زندبه پادشاهي رسيد .درايامي كه كريم خان دركمازان ملايرمي زيست رفيقي داشت به نام حالوخالوچهارشنبه ."حالوچهارشنبه بعدازآگاهي ازپادشاه شدن كريم خان ،موضوع رابازنش در ميان گذاشت .زن وي اين موضوع راباورنمي گرد،اماسرانجام متقاعدشدكه قضيه صحت داردوشوهرخودراتشويق كردكه به شيرازرفته وازحالوكريم ملاقاتي بعمل بياورد .حالوچهارشنبه چارقي به پاكردوكوله پشتي خودرابرداشت وچوپانواربه طرفشيرازعزيمت كردوخودربه شيرازرسانيدولدي الورودبه درقصركريم خان نزديك شدوخواست واردشود .نگهبان دادزد .عمو،كجامي روي ؟حالوچهارشنبه جواب داد .مي روم حالوكريم راببينم .نگهبان گفت:حالوكريم كيست ؟بروبيرون !بالاخره حالوچهارشنبه بازبان بي زباني خودبه نگهبان حالي كردكه مي خواهدكريم خان راملاقات كند .يكي ازپيشخدمتهاي شاهي به كريم خان اطلاع دادكه چنان مردي باآن نام ونشان خواستارملاقات بااوست .كريم خان فورااوراپذيرفت .ابتداپذيرايي مفصلي ازاوبعمل آوردوسپس اورابه حمام فرستادودستوردادكه پس ازحمام يك دست لباس نوبرتن اوكنند .فرامين همه اجراشد .كريم خان چندروزي اورا به عنوان مهمان نزدخويش نگه داشت وچندي بعدبه وي گفت:هركاروشغلي كه مي خواهي من حاضرم به توبدهم .حالوچهارشنبه گفت:منصب شيخ الاسلامي لرستان رابه من بدهيد .كريم خان منشي باشي رئيس دفترخودراخواست ودستوردادكه فرمان لقب ومنصب شيخ الاسلامي لرستان به نام حالوچهارشنبه نوشته وبه اوداده شود .فرمان نوشته شدورئيس دفتربه حالوچهارشنبه پيغام دادكه به دفترآمده تافرماني را كه نوشته شده ملاحظه كندكه اگرايرادي درآن نديبدبه امضاي وكيل يعني كريم خان برساند .فرمان رابه حالوچهارشنبه برساند .فرمان رابه حالوچهارشنبه دادندكه بخواند .اوپس ازديدن فرمان نگاهي به آن انداخت وگفت:من سوادندارم كه آن رابخوانم .منشي باشي كه وضع راچنين ديدمراتب رابه عرض كريم خان رسانيد .كريم خان گفت:اشكالي ندارد!يك فرماني هم براي سواداوبنويسيد! .اين كاررا هم كردندوحالوياخالوچهارشنبه شدشيخ الاسلام لرستان .