پسر احمق - حماقت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
پسر احمق
مردي ثروتمندمشرف بموت بود .پسراحمق داشت كه بربالاي سرش نشسته بودهمينكه حال پدرراروبوخامت ديدبه اطرافيان گفت:فوراغسال خبركنيدتااوراغسل ميت دهد .گفتندهنوزكه نمرده است گفت باكي نيست تاآنوقت كه ازغسل اوفارغشويم خواهدمرد .