نكوهش -طمع - حماقت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماقت - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نكوهش -طمع

معلمي از بينوايي در فصل زمستان لباس نخي نازك پوشيده بود اتفاقا خرسي را سيل از كوهستان در ربوده بود ، ميگذرانيد و سرش در آب پنهان كودكان پشتش را ديدند و گفتند استاد اينك پوستيني در رودخانه افتداه است و ترا سرماست ، آنرا بگير استاد از غايت احتياج و سرما به رودخانه پرسيد كه پوستين را بگيرد ، خرس چنگال تيز خود روي زد استاد در آب گرفتار خرس شد كودكان بانگ ميداشتند كه اي استاد يا پوستين را بياور و اگر نميتواني رها كن و بيا گفت من پوستين را رها ميكنم پوستين مرارها نميكند ، چه چاره كنم ؟ / فيه مافيه

/ 151