سر-تا-پا-عيب - حماقت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
سر-تا-پا-عيب
گويندپادشاه بوالهوسي فرمان دادتاهرصاحب عيبي راكه پيداشوداورايك درهم جريمه كنند .يكي ازماموران راديدكه عيبي در چشمش دادبه اوگفت بايددرهمي بدهي .مردگفت چه چه چرادهم ؟مامورگفت دو درهم بايدبدهي كه زبانت هم لكنت داردوگريبان آن بيچاره راگرفت .مرد خواست ازخودش دفاع كندمعلوم شدكه يك دستش شل است .مامورسه درهم طلبيد ودرگيروداردعواكلاه ازسراوبيفتادمعلوم شدكه مردكچل نيزميباشداين بار مامورچهاردرهم طلبيد .مردپاي به فرارنهادودررفتن نيزلنگ بودن اوآشكار شدمامورباخوشحالي گفت كه مجنب كه گنجي /امثال وحكم جلد4