فرمان ملکه - حماقت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماقت - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرمان ملکه

كاترين ملكه مشهورروسيه گاهي نسبت به مردم سخت بيرحم بودوفرمانهايي عجيب درباره مجازات خطاكاران صادرمي كرد .

وي سگ خودرا بي نهايت دوست مي داشت وچون اين سگ راصراف مخصوص اوكه سودرلاندنام داشت تقديم كرده بود،ملكه سگ راهم سودرلاندناميده بود .

روزي سگ بيمارشد .

كوشش پزشكان براي معالجه اونتيجه ندادوحيوان مرد .

كاترين سخت غمگين شدودستور دادكه پوست سودرلاندراپرازكاه كنند .

ماموران حكومت خانه صراف رامحاصره كردند .

رئيس پليس مسكوخودشخصاواردخانه صراف شدوگفت:من ماموريت تاسف آوري دارم .

سودرلاندباتعجب پرسيد .

مگرمن موردغضب امپراتريس قرارگرفته ام .

رئيس پليس گفت:كاش همين بود .

سودرلاندگفت:پس آمده ايدمرابازداشت كنيد؟رئيس پليس گفت:متاسفانه فرمان امپراتريس خيلي سخت ترازاين است .

سودرلاندگفت:پس براي اعدام من آمده ايد؟رئيس پليس جواب داد .

ازآن هم بدتر!امپراتريس دستورداده اندكه همين امروزكاه توي پوست شمابكنيم .

سودرلاند بيچاره كه نمي دانست چه پيش آمده بازحمت فراوان ازرئيس پليس اجازه گرفت .

عريضه اي به ملكه نوشت وازاوخواست ازماموران بخواهدكه به همان اعدام قناعت كرده ،پوستش رانكنندوازكاه پرنسازند .

پس ازآنه عريضه به ملكه رسيدمعلوم شدكه كاترين به علن مرگ سگ عزيزش خواسته بودمرده اوراحفظكنندومقصوداو ازفرمان "پوست سودرلاندراپرازكاه كنيد"پوست سگ بود،نه صراف !

/ 151