غلام محمد خان بدشانسي - حماقت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
غلام محمد خان بدشانسي
غلام محمدخان طرزي افغاني ،دوقطعه شعر گفته .يكي درمدح اميرعبدالرحمان خان ديكتاتورخشن وتندخوي افغان ،وديگري در مدح رقيب او،وابن هردودرجيب خودش بود .يك روزقراربودشعررادرحضور اميرعبدالرحمان خان بخواند .دست درجيب كردوقصيده رابيرون آورد،امااز بخت بداشتباه كردوقصيده مربوطبه رقيب بيرون آمد .به تته پته افتاد،امير فهميد .اوراپيش خواندوكاغذراگرفت وچون برماوقع آگاه شد،دستورداد تادوديواركوتاه به موازات هم ساختندوغلام محمدخان طرزي راميان اين دو ديوارنشاندندوبعدبه دوفوج سربازامريه صادركردكه يك يك ازبالاي آن دو ديوارردشدندوبرسراوتغوطوادراركردند،وسپس اوراباهمان حال بدون اينكه بدنش راشستشوبدهندباخانواده اش به هندوستان تبعيدكرد .