پزشك -حيوانات - حماقت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
پزشك -حيوانات
مردي دردچشم سختي گرفت ،بجاي اينكه نزدچشم پزشك برودنزد دامپزشك رفت ،دامپزشك همان دوائي كه به چشم چهارپايان مي ريخت به چشم او ريخت ،اوبراثراين دارو،كورشد،جريان به نزاع كشيد،آن شخص ودامپزشك نزدقاضي براي داوري رفتندوجريان نزاع خودرابه عرض اورسانيدند .قاضي گفت :هيچ تاواني برگردن دامپزشك نيست ،زيرااگرآن شخص خرنبودنزددكتر حيوانات نمي رفت .ندهدهوشمندروشن راي به فرومايه كارهاي خطير"بوريا باف اگرچه بافنده است نبرندش به كارگاه حرير./گلستان سعدي بااندكي تغييردرعبارت .