عجله -در- امور - حماقت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حماقت - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عجله -در- امور

براي يكنفر كار واجبي پيش آمد كه براي انجام آن مجبور بود از آبادي خودشان به يك آبادي ديگر كه در چند فرسخي آنجا بود برود .

ميان دو آبادي رودخانه اي بود كه يك پل روي آن زده بودند و كمي از آبادي دور بود و كساني كه ميخواستند به ده ديگر بروند بايد مقداري پياده ميرفتند تا به پل ميرسيدند .

اما او آدم عجولي بود خواست ميان بر بزند تا راهش نزديكتر بشود ، بهمين خاطر خيال كرد كه از ميان آب رودخانه رد بشود تا زودتر برسد .

همين كار را هم كرد ولي آب رودخانه زياد بود و او را غرق كرد .

همولايتي هايش كه خبر شدند ، پل آنقدر دور بود كه هنوز نرسيده بود .

/ تمثيل و مثل

/ 151