فرار ازمدرسه - حماقت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
فرار ازمدرسه
دوران كودكي خودرادرخانواه فقيرانه وشلوغمان باتمام خوشيهاو ناخوشيهادرتبريزپشت سرگذاشتم ،وازهمان ابتداكه به مدرسه رفتم دراثر بدرفتاري معلممان ازمدرسه ودرس خواندن متنفرشدم وبالاخره پس ازمدتي تحمل فشارازمدرسه فراركردم .آن وقت نمي دانستم كه اين كارزشت نتيجه خوبي برايم نداردوبااينكه پدرم اصرارمي كردكه به مدرسه بروم وتحصيلاتم راادامه دهم نپذيرفتم وشايدتمام گرفتاريهاي من ازهمينجاشروع شده است .پس ازمدتي بيكاري وسرگرداني چون ازخانواده ام نيزدل خوشي نداشتم ازخانه هم فراركردم ، ولي چيزي نگذشت كه مرادستگيركردندوبه كانون بي سرپرستان تحويل دادندوپس از12سالگي ازآنجابيرون آمدم .دراثركمبودمادي ومهمترازآن كمبودمعنوي و تربيتي به سرقت روي آوردم ،اگرچه بنانداشتم به اين كارادامه دهم ولي بدنبال دستگيرشدن وپس ازآزادي به بندرعباس رفتم ،ودرآنجاهم چون كاري پيدانكردم ،لذابه تهران آمدم وهمراه دوست فاسدي كه پيداكرده بودم بازهم دست به سرقت زديم ،ديگراين كارزشت برايم آسان شده بود .وهرچندگاهي وجدانم ازآن احساس گناه مي كرد،ولي آنقدرنبودكه مراازآن بازدارد .تااينكه دوستم دستگيرشد وبدنبال آن مراهم دستگيركردندوبعدهم همه چيزرااعتراف كردم .من اكنون به دوران سياه وتلخ گذشته ام مي نگرم وبه اشتباهات گذاشته ام پي مي برم ،واي كاش همان وقت كه ازمدرسه فراركردم به نصيحت پدرم گوش كرده بودم ،واي كاش نصيحت مادرم راكه مي گفت :بروبراي خودكاري پيداكن امامن قبول نمي كردم و وبراي اينكه سربازي براي آنهانباشم ،روي به سرقت آوردم مي پذيرفتم .من كسي رادراعمال زشت وانحرافات خودمقصرنمي دانم ،ناكاميهاوفقري كه رژيم گذشته براي اكثريت مردم كشورمان بوجودآورده بودوتجملات وزيبائيهاي ظاهري كه براي عده قليلي پديدآمده بودهركسي رابه فسادقرامي خواندومن نيزخودرايكي از خزاران قربانيهاي فرهنگ منحطي مي دانم كه رژيم گذشته منبع وناشرآن بود .اكنون من به تمام جوانان توصيه مي كنم كه تحت تاثيراحساسات خودقرارنگيرندو به نصيحت والدين خودگوش كنندتابه آينده درخشاني دست يابند ./مجله جوانان ، شماره 1037،18اسفندماه 65ص