مرد ساده لوح - حماقت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
مرد ساده لوح
مردي واردخانه شد،ازقضانوك پايش رابلبه غربالي گذاشت كه زنش درصحن حياطانداخته بود،غربال بلندشده و لبه طرف مقابل ،باكمال قوت بساق پاي اوخوردوبشدت دردآمد .مردمتغيرشده ازشدت ناراحتي وتغير،غربال راگرفته وآن رابطرف ديوارپرتاب كرد،غربال بديوارخوردوازآنجاكمانه كردوبجانب اوروي آوردوبه پيشاني اوبرخورد، بطوري كه خون ازآن جاري گشت .مردزخمي دراين وقت روي بجانب زن خودكرده گفت:زنكه بي مصرف ،همين طورنشسته اي وتماشامي كني كه آخرش اين غربيله شوهرت رابكشد!