حماقت

نسخه متنی -صفحه : 151/ 69
نمايش فراداده

پسر احمق

مردي ثروتمندمشرف بموت بود .

پسراحمق داشت كه بربالاي سرش نشسته بودهمينكه حال پدرراروبوخامت ديدبه اطرافيان گفت:فوراغسال خبركنيدتااوراغسل ميت دهد .

گفتندهنوزكه نمرده است گفت باكي نيست تاآنوقت كه ازغسل اوفارغشويم خواهدمرد .