مردي ثروتمندمشرف بموت بود .
پسراحمق داشت كه بربالاي سرش نشسته بودهمينكه حال پدرراروبوخامت ديدبه اطرافيان گفت:فوراغسال خبركنيدتااوراغسل ميت دهد .
گفتندهنوزكه نمرده است گفت باكي نيست تاآنوقت كه ازغسل اوفارغشويم خواهدمرد .